تأملی در قضیه ردالشمس

بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه :
اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله الاطهار واسطه فیض الهی و نمونه انسانهای کامل و الگوی تعریف شده توسط خداوند متعال برای کلیه انسانها هستند لذا هیچ مسلمان معتقدی نمی تواند منکر فضائل والای اهل بیت باشد. علمای اسلام اعم از شیعه و سنی روایات متعددی از فضایل و کرامات اهل بیت نقل کرده اند که بیانگر مقام والای اهل بیت عصمت و طهارت است.
با این وجود گاهی تناقضات موجود در تعداد معدودی از این روایات ، با قرآن یا اصول عقلی و دینی بگونه ای غیرقابل توجیه است که راه را برای پذیرش آن سخت می کند. به عنوان مثال در برخی روایات فضیلتی به یکی از اولیا الله نسبت داده می شود اما در ازای این انتساب بجای اثبات فضیلت و یا در کنار انتساب فضیلت، نعوذبالله معصیتی یا عملی خلاف عقل و علم یا دین به آنها نسبت داده می شود. به عنوان نمونه می توان به بحث لخت مادرزاد شدن یکی از پیامبران اولوالعزم در برابر مردم ( نعوذبالله ) اشاره کرد . در این مساله راوی به خیال خود می خواهد اثبات کند که خداوند حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام را دوست داشت و حاضر نبود باور یاوه مردم در اذهان آنها باقی بماند لذا پیامبر خود را لخت مادرزاد میان جماعت فرستاد تا آبروی او را حفظ کند و از شایعات مبنی بر ایراد جسمی تبرئه کند. راوی این روایت جعلی در صدد اثبات فضیلتی مانند تبرئه حضرت موسی از شایعات توسط خداوند است در حالی که خواسته یا ناخواسته رذیلتی مانند لخت شدن در بین جماعت به آن وجود معصوم نسبت داده می شود.
مساله ردالشمس نیز به نظر می رسد یکی از این گونه مسائل باشد که می خواهد فضیلتی مانند اهمیت فوق العاده امیرالمومنین علیه السلام برای عالم را اثبات کند اما به قیمت شبهات بزرگی که این فضیلت را کمرنگ کرده و گاهی حتی نعوذبالله مایه طعن و نسبت گناه به آن بزرگوار می شود.
ذیلا متن روایت و شبهات مربوط به آن را بررسی می کنیم .
*  در بخشهایی از این مقاله از کتاب نقد سندی و محتوایی روایت رد الشمس لعلی ابن ابی طالب (ع) موجود در سایت تبیان نیز بهره برده شده است.
*  با توجه به طولانی بودن مقاله حاضر می توانید نسخه Pdf آن را جهت مطالعه آفلاین دانلود بفرمایید . لینک دانلود  

الف - متن روایات ردالشمس


متن روایت اول :
علل الشرایع: القطان عن عبدالرحمان بن محمد الحسنی، عن فرات بن ابراهیم عن النزاربی، عن محمد بن الحسین، عن محمد بن اسماعیل، عن احمد بن نوح و احمد بن هلال، عن‌ ابن ابی‌عمیر، عن حنان قال: قلت لأبی عبدالله (علیه السلام): ما العلة فی ترک أمیرالمؤمنین (علیه السلام) صلاة العصر و هو یحب أن یجمع بین الظهر و العصر، فأخرها؟ قال: إنه لما صلی الظهر، التفت إلی جمجمه تلقاءه، فکلمها أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، فقال: أیتها الجمجمه، من أین أنت؟ فقالت: أنا فلان بن فلان، ملک بلاد آل فلان. قال لها أمیرالمؤمنین (علیه السلام): فقصی علی الخبر و ما کنت و ما کان عصرک، فأقبلت الجمجمه تقص خبرها و ما کان فی عصرها من خیر و شر، فاشتغل بها، حتی غابت الشمس فکلمها بثلاثه احرف من الانجیل لأنه لا یفقه العرب کلامها قالت: لا أرجع و قد أفلت، فدعا الله عزّ و جلّ، فبعث إلیها سبعین ألف ملک بسبعین ألف سلسله حدید فجعلوها فی رقبتها و سحبوها علی وجه‌ها حتی عادت بیضاء نقیه، حتی صلّی أمیرالمومنین، ثم هوت کهوی الکوکب، فهذه ‌العله فی تأخیر العصر و حدثنی بهذا الحدیث ابن سعید الهاشمی عن فرات بإسناده و ألفاظه.

خلاصه ترجمه :

شیخ صدوق در علل الشرایع با سلسله روایی مذکور نقل می کند که امام صادق در جواب کسی که علت ترک نماز عصر امام علی علیه السلام را پرسیده بود فرمود: بعد از اتمام نماز ظهر حضرت امیرالمومنین ع حضرت متوجه جمجمه ای شدند و مشغول گفتگو با آن جمجمه شدند و به حدی این کارطول کشید که خورشید غروب کرد حضرت با زبان انجیل بطوری که اعراب متوجه معانی آن نشدند به خدا دعا کرد و خدا هفتاد هزار فرشته مبعوث کرد که هفتاد هزار زنجیر آهنی را به گردن خورشید انداختند و خورشید را به جایگاه قبل از غروبش برگرداندند تا حضرت نماز خود را خواند و سپس خورشید غروب کرد و ستارگان ظاهر شدند.


متن روایت دوم :
به نقل از امالی صدوق: القطان، عن محمد بن صالح، عن عمر بن خالد المخزومی عن ابن‌نباته، عن محمد بن موسی، عن عماره بن مهاجر، عن ام‌جعفر أو ام‌محمد بنتی محمد بن جعفر، عن اسماء بنت عمیس و هی جدتها قالت: خرجت مع جدتی أسماء بنت عمیس و عمی عبدالله بن جعفر حتی إذا کنا بالضهیاء، حدثنی‌ أسماء بنت عمی، قالت یا بنیه: کنا مع رسول الله (صلی الله علیه و آله) فی هذا المکان، فصلی رسول الله (صلی الله علیه و آله) الظهر، ثم دعا علیاً فاستعان به فی بعض حاجته، ثم جاءت العصر، فقام ‌النبی فصلی العصر، فجاء علی (علیه السلام)، فقعد إلی جنب رسول الله (صلی الله علیه و آله) فأوحی الله إلی نبیه فوضع رأسه فی حجر علی حتی غابت الشمس لا یری منها شیء علی الارض و لا جبل، ثم جلس رسول الله (صلی الله علیه و آله)، فقال لعلی (علیه السلام) هل صلیت العصر؟ فقال: لا یا رسول الله، انبئت انک لم تصل، فلما وضعت رأسک فی حجری لم أکن لاحرکه، فقال: اللهم إن هذا عبدک علیا، احتبس نفسه علی نبیک فردّ علیه شرقها، فطلعت الشمس، فلم یبق جبل و لا أرض إلا طلعت علیه الشمس، ثم قام علی (علیه السلام) فتوضأ و صلی ثم انکسفت.

خلاصه ترجمه :
باز شیخ صدوق این بار در کتاب امالی حدیثی را از زبان نوه اسماء بنت عمیس نقل می کند که از مادربزرگ خود شنیده است که « در مکانی بنام ضهیا  در محضر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله الاطهار بودیم که حضرت بلافاصله بعد از اقامه نماز ظهر علی علیه اسلام را فراخوانده و جهت حاجتی به جایی فرستادند سپس عصر شد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله نماز عصر را اقامه کردند آنگاه امام علی ع به حضور حضرت آمدند و در حال گفتگو با ایشان حالت وحی به ایشان دست داد و سر خود را بر زانوی امیرالمومنین نهاده و آن قدر در این حالت ماندند تا خورشید غروب کرد. به گونه ای که اثری از آفتاب در زمین و کوه ها مشاهده نشد. پس رسول اکرم برخاستند و از علی علیه السلام پرسیدند آیا نماز عصر خود را خوانده بودی و ایشان عرض کردند نه یا رسول الله چون سر شما در دامن من بود نخواستم آن را حرکت دهم . پس پیامبر به خداوند عرض کرد خداوندا این بنده ات علی است که در راه پیامبرت از خود گذشتگی کرد. پس آفتاب طلوع کرد و جایی از زمین و کوه ها باقی نماند مگر این که آفتاب بر آن تابید .و حضرت علی علیه السلام برخاستند و نماز خود را خواندند و آفتاب دوباره غروب کرد.»


متن روایت سوم :
به نقل از علل الشرایع: أبی، عن سعد، عن ابی‌عیسی، عن الحسین بن سعید، عن احمد بن عبدالله القزوینی، عن الحسین بن مختار القلانسی، عن ابی‌بصیر، عن عبدالواحد بن المختار الأنصاری، عن ام‌المقدام الثقفیه قالت: قال لی جویریه بن مسهر: قطعنا مع أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب (علیه السلام) جسرالصراه فی وقت العصر، فقال: إن هذه الأرض معذبه لا ینبغی لنبی و لا وصی نبی أن یصلی فیها، فمن أراد منکم أن یصلی فلیصل، فتفرق الناس یمنه و یسره یصلون، فقلت أنا والله لاقلدن هذا الرجل صلاتی الیوم، و لا أصلی حتی یصلی، فسرنا و جعلت الشمس تسفل، و جعل یدخلنی من ذلک أمر عظیم، حتی غربت الشمس و قطعنا الأرض، فقال: یا جوهریریه أذن، فقلت: تقول أذن و قد غابت الشمس؟ فقال: أذن، فأذنت، ثم قال لی: اقم، فأقمت: فلما قلت: «قد قامت الصلاة»، رأیت شفتیه یتحرکان و سمعت کلاماً کأنه کلام العبرانیه، فارتفعت الشمس حتی صارت فی مثل وقتها فی العصر، فصلی، فلما انصرفنا هوت إلی مکانها و اشتبک النجوم، فقلت: أنا أشهد أنک وصی رسول الله (صلی الله علیه و آله)، فقال: یا جویریه، أما سمعت الله عز و جل یقول: ﴿فسبح باسم ربک العظیم﴾، فقلت: بلی؛ قال: فانی سألت الله باسمه العظیم، فردها علی.

خلاصه ترجمه :
شیخ صدوق از ردالشمس سوم برای امیرالمومنین در کتاب عل الشرایع به نقل از یکی از اصحاب امیرالمومنین به نام جویریه بن مسهر روایت می کند:موقع نماز عصر از پلی می گذشتیم حضرت فرمود این مکان زمین مغضوبی است و برای هیچ پیامبر یا وصی پیامبری جایز نیست در آن نماز بخواند پس هرکه دوست دارد بخواند پس جماعت  زیادی از چپ و راست حضرت جدا شده و نماز خود را خواندند اما من منتظر ماندم تا با ایشان بخوانم. و پس از مدتی خورشید غروب کرد و ما نیز از آن مکان دور شده بودیم. حضرت امر به اذان دادند و موقع اقامه وقتی به قدقامت الصلاه رسیدم حضرت به زبانی مانند زبان عبری چیزی زمزمه کردند وناگهان خورشید برگشت و مانند وقت عصر شد. تا اینکه نماز خود را خواندیم و دوباره غروب کرد. بعد از نماز وقتی شهادت به وصایت امیرالمومنین دادم فرمودند خدا را به اسم اعظمش خواندم تا خورشید را بر من بگرداند.


متن روایت چهارم :
 قرب الاسناد: محمد بن عبدالحمید، عن أبی‌جمیله، عن ابی‌عبدالله، قال: صلی رسول الله (صلی الله علیه و آله) العصر، فجاء علی و لم یکن صلاها، فأوحی الله إلی رسول عن حجره حین قام و قدغربت الشمس، فقال: یاعلی،أما صلّیت العصر؟ فقال: لا یارسول الله، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): اللهم إن علیاً کان فی طاعتک،فردت علیه الشمس عند ذلک.

خلاصه ترجمه :
در کتاب قرب الاسناد از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پیامبر اکرم نماز عصر خود را خواند و علی از راه رسید در حالیکه نماز عصر خود را نخوانده بود پس بر رسول الله در دامن امام علی وحی نازل شد و وقتی برخاست خورشید غروب کرده بود و وقتی متوجه شدند حضرت علی علیه السلام نماز عصر خود را نخوانده اند به خداوند تعالی عرض کردند خدایا علی در طاعت تو بود . پس در آن هنگام خورشید برای او برگشت.

متن روایت پنجم :
خرائج: من معجزاته (صلی الله علیه و آله)، أن علیاً (علیه السلام) بعثه رسول الله فی بعض الأمور بعد صلاة الظهر و انصرف من جهته تلک و قد صلی رسول الله العصر بالناس، فلما دخل علی (علیه السلام) جعل یقص علیه ما کان قد نفص فیه، فنزل الوحی علیه فی تلک الساعه، فوضع رأسه فی حجر علی (علیه السلام) و کانا کذلک حتی إذا غربت، فسری عن رسول الله فی وقت الغروب، فقال لعلی (علیه السلام): هل صلیت العصر؟ قال: لا فإنی کرهت أن أزیل رأسک، و رأیت جلوسی تحت رأسک و أنت فی تلک الحال أفضل من صلاتی، فقام رسول الله فاستقبل القبله، فقال: اللهم إن کان علی فی طاعتک و حاجة رسولک فاردد علیه الشمس لیصلی صلاته، فرجعت الشمس حتی صارت فی موضع اول العصر، فصلی علی ثم انقضت الشمس للغروب مثل انقضاء الکواکب، و روی أن النبی (صلی الله علیه و آله) قال: یا علی،إن الشمس مطیعة لک فادع، فدعا فرجعت،و کان قد صلاها بالاشاره.

خلاصه ترجمه :
مولف کتاب خرائج بدون ذکر راویان حدیث تقریبا روایت قبلی را ذکر کرده و در آخر می افزاید که حضرت نماز عصر خود را با اشاره خوانده بود.


متن روایت ششم :
 الارشاد شیخ مفید: مما أظهره الله تعالی من الأعلام الباهره علی ید أمیرالمؤمنین علی ابن أبی‌طالب (علیه السلام) ما استفاضت به الأخبار و ربط علماء السیر و الآثار و نظمت فیه الشعراء الاشعار، رجوع الشمس له (علیه السلام) مرتین؛ فی حیاة النبی (صلی الله علیه و آله) مره و بعد وفاته اخری. و کان من حدیث رجوعها علیه المرة الأولی، ما روته أسماء بنت عمیس و ام‌سلمه زوجة النبی (صلی الله علیه و آله) و جابر بن عبدالله الانصاری و ابوسعید الخدری فی جماعة من الصحابه: أن النبی (صلی الله علیه و آله) کان ذات یوم فی منزله و علی (علیه السلام) بین یدیه، إذ جاءه جبرئیل (علیه السلام) یناجیه عن الله سبحانه، فلما تغشاه الوحی، تؤسد فخذ أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، فلم یرفع رأسه عنه حتی غربت الشمس، فاصطبر أمیرالمؤمنین (علیه السلام) لذلک إلی صلاة العصر، فصلی أمیرالمؤمنین (علیه السلام) جالساً یؤمی برکوعه و سجوده إیماءً، فلما أفاق من غشیته، قال لأمیرالمؤمنین (علیه السلام): أ‌ فاتتک صلاة العصر؟ قال: لم استطع أن أصلیها قائماً لمکانک یا رسول الله و الحال التی کنت علیها فی الاستماع الوحی، فقال له: ادع الله حتی یرد علیک الشمس لتصلیها قائماً فی وقتها کما فاتتک، فإن الله تعالی یجیبک لطاعتک لله و رسوله، فسأل أمیرالمؤمنینُ اللهَ فی رد الشمس، فردت حتی صارت فی موضعها من السماء وقت صلاة العصر، فصلی أمیرالمؤمنین (علیه السلام) صلاة ‌العصر فی ‌وقتها ثم غربت. فقالت أسماء: والله لقد سمعنا لها عند غروبها صریراً کصریر المنشار فی ‌الخشب.

خلاصه ترجمه :
شیخ مفید با استناد به اینکه راویان آن به حد کثرت رسیده اند و شاعرانی در این مورد شعر سروده اند وقوع دو مرحله ردالشمس را برای امیرالمومنین از قطعیات می داند. یکی در زمان پیامبر که وحی بر پیامبر نازل شد در حالیکه  سر مبارکشان بر دامان امام بود و لذا امام نماز عصر خود را با اشاره خواندند تا اینکه خورشید غروب کرد و حضرت رسول الله پس از اطلاع از موضوع از امیرالمومنین خواستند که دعا کند تا خورشید برگردد و فرمود چون در حال اطاعت از خدا و پیامبرش بودی خداوند دعای تو را می پذیرد. با دعای حضرت امیرالمومنین خورشید برگشت و بعد از اقامه نماز عصر دوباره غروب کرد و به نقل اسما بنت عمیس موقع غروب صدایی مانند صدای چوب خشک از خورشید به گوش می رسید. و یک ردالشمس دیگر بعد از فوت پیامبر.

ب- موضع علمای اسلام درمورد ردالشمس

علمای اسلام در قبال روایت مذکور موضع گیری های متفاوتی داشته اند . تعداد کثیری از علما ( غالبا شیعی) مانند علامه مجلسی و شیخ صدوق و شیخ مفید به تایید آن پرداخته و جمعی دیگر  ( غالبا اهل سنت ) مانند جوزقانی و ابن جوزی و ابن حزم اندولسی و این کثیر دمشقی روایت مذکور را رد کرده و یا مضطرب ، منکر و ضعیف دانسته اند. ابن تیمیه نیز کتاب مستقلی در رد این روایت نگاشته است.
از علمای معاصر آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل ماجرایی که عده ای به غلط به عنوان ردالشمس برای حضرت سلیمان نسبت می دهند (تفسیر سوره ص) پس از رد این قضیه در مورد حضرت سلیمان (ع) می گوید قضیه ردالشمس مشکلات خاص و فراوانی دارد و جز با اقامه دلایل روشن نمی توان چنین قضیه ای را پذیرفت.
متاسفانه وجود برخی از ناصبین وهابی از جمله ابن تیمیه در بین منتقدین که این مساله را بنا به استدلالات عقلی و قرآنی (و یا از روی مخالفت با اهل بیت )  رد کرده اند موجب شده است که عده ای فکر کنند هرکس ماجرای مذکور را قبول نداشته باشد در رده نواصب و دشمنان اهل بیت قرار می گیرد چنانکه مولف کتاب امیر آفتاب که در دفاع از این روایت نگاشته شده است در مقدمه کتاب خود می نویسد مساله ردالشمس از مسائل قطعی است و جز دو دسته شامل دشمنان اهل بیت مانند ابن تیمیه و برخی روشنفکران غافل یا ضد دین این مساله را انکار نکرده اند.
در هر حال بررسی ماجرای مذکور از نظر صحت سند و اعتبار از تخصص نگارنده خارج است و در این مقاله تنها از جنبه تناقضات این روایت با بدیهیات علمی و  عقلی و دینی موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم.

ج- تناقضات کلی:

۱-  برگشتن خورشید: محال عقلی و علمی
آیا واقعا خورشید می تواند برگردد؟ شاید عده ای بگویند برگشتن خورشید از حیطه قدرت الهی خارج نیست . آری اعتقاد به اینکه خداوند قادر به هرکاری است جزو باورهای قطعی هر انسان خداباور است اما باید به این نکته نیز توجه داشت که قدرت خداوند هرگز شامل محالات نمی شود. در زمانهای قدیم که اعتقاد مردم طبق هیات بطلمیوسی اینگونه بود که زمین ثابت است و خورشید و سایر اجرام آسمانی بر گرد زمین می چرخند می شد این مساله را قبول کرد. ولی حال که ثابت شده است خورشید (نسبت به زمین) ثابت است و زمین بر گرد آن در حرکت، مساله برگشتن خورشید معنای خود را کاملا از دست می دهد. ( یعنی در اصل خورشید اصلا نرفته بود که برگردد. بلکه زمین حرکت کرده بود) و اگر خورشید ، پس از غروب، دوباره بخواهد دیده شود تنها به این شکل امکان پذیر است که زمین حرکت وضعی و انتقالی خود را کاملا متوقف کند سپس در جهت معکوس شروع به حرکت وضعی و انتقالی کرده و پس از دقایقی دوباره متوقف شده و باز حرکت وضعی و انتقالی خود را معکوس کند و در مدار فعلی خود ادامه مسیر دهد.(که در این صورت اسمش ردالشمس نمی شود بلکه مناسب است به آن رد الارض گفته شود) و البته با جزئیاتی که برخی روایتها ضبط کرده اند مانند مامور شدن هفتاد هزار فرشته برای انداختن هفتاد هزار زنجیر آتشین به گردن خورشید و برگرداندن آن به عقب ، فرضیه تغییر مسیر حرکت زمین نیز منتفی می شود.

* دقت شود که در عبارات بالا حرکت خورشید نسبت به زمین را که مساله ردالشمس بر پایه آن قرار گرفته است ، بررسی کردیم. اما حرکت خورشید هماهنگ با حرکت کل مجموعه جهان مانند حرکت کهکشان ها و ... مورد تایید قرآن مجید ( از قبیل  آیه الشمس تجری لمستقر لها و چند آیه شریفه دیگر ) و علم امروز هست.که این حرکت ربطی به مساله ردالشمس ندارد.

* بن باز مفتی وهابی عربستان چند سال پیش در فتوایی عجیب و مضحک گفته بود که هرکس به کرویت زمین و گردش آن اعتقاد داشته باشد کافر است. با در نظر گرفتن این که مساله ردالشمس تنها زمانی می تواند تحقق یابد که زمین ثابت و خورشید بر گرد آن در حرکت باشد، اصولا چه تفاوتی مابین اعتقاد معتقدین به ردالشمس و این مفتی وهابی می تواند وجود داشته باشد؟ فرض کنید یک فرد غیرمسلمان با استناد به جزئیات نحوه برگشت خورشید به این نتیجه گیری طبیعی برسد که مسلمانان و مخصوصا شیعیان بر خلاف علم ثابت شده و یقینی به حرکت خورشید بر گرد زمین اعتقاد دارند و نظریه بن باز طرفداران بسیاری در بین مسلمانان و مخصوصا شیعیان دارد چه تصوری از اسلام و تشیع در ذهن او ایجاد خواهد شد؟

2-  رد الشمس چه لزومی داشت؟
حتی اگر با مسامحه، اصطلاح غلط ردالشمس را بپذیریم  و بخش زنجیر انداختن به گردن خورشید را جعلی بدانیم ؛ اساسا چه لزومی دارد نظم مثال زدنی کل افلاک ( که خداوند در سوره واقعه قسم به این نظم را قسمی بسیار باعظمت می داند ) چندین بار به خاطر قضا شدن ( عمدی ) نماز یک نفر ( هر چند از اولیا الله ) به هم بخورد؟ وقتی فقه الهی حکم روشنی برای قضا شدن نماز ارائه می دهد و پیامبران و ائمه اطهار به عنوان مامورین ابلاغ این گونه احکام خود باید بیش از همه به اجرای دقیق آنها پایبند باشد چه لزومی به برهم خوردن نظم افلاک در این سطح وسیع هست؟  ]در روایتی درخصوص ردالشمس ذکر شده است که علمای نجوم قادر به پیش بینی حوادث از روی موقعیت و حرکات ستارگان بودند تا زمانی که ردالشمس برای حضرت یوشع و حضرت امیرالمومنین علی (ع) ( به فاصله چند هزارساله دو رویداد مذکور دقت کنید ) روی داد که این دو واقعه باعث شد تمام محاسبات علم نجوم به هم بخورد.[
  شاید عده ای بگویند با برگشتن خورشید به خاطر قضا شدن نماز حضرت علی (ع) فضایل امیرالمومنین آشکارتر می شود که باید گفت با روایات فوق، قضا شدن عمدی نماز  امیرالمومنین کل فضیلت ادعایی را تحت الشعاع قرار داده و مدح آن حضرت –نعوذبالله- به نطع ایشان منتهی می گردد.

3- آیا نعوذبالله نسبت ترک عمدی نماز به حضرت امیرالمومنین اثبات فضیلت است؟
روایات و احادیث بسیار ناب و پرمغزی از حضرت امیر المومنین (ع) و سایر معصومین درباره اهمیت نماز و مخصوصا نماز اول وقت وارد شده است. از جمله :
«شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش میکنم ، چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست. » «محبوب ترین کارها نزد خداوند نماز است. « سفارش مى کنم شما را به نمازى که ستون دین و قوام اسلام است ، پس از نماز غافل نشوید. ».« فرق میان مؤمن و کافر نماز است و هر که آن را ترک کند و ادعاى ایمان نماید، کار و عمل او ادعایش را تکذیب مى کند و شاهد و گواهى از وجود خودش بر او خواهد بود. » «  امیرالمومنین به نقل از رسول الله : اگر آدمى نتواند ایستاده نماز به جاى آورد، آن را نشسته بخواند. و اگر آن گونه نیز نتواند، به پشت بخوابد و پاهایش را به جانب قبله دراز کند و با ایماء و اشاره نماز بخواند. »« بار خدایا ! این نماز را که در پیشگاه تو به جاى آوردم ، نه به جهت نیازى است که تو به آن دارى و نه به خاطر میل و رغبتى است که در آن دارى ، بلکه براى بزرگداشت و پذیرش فرمان تو است که مرا به انجام آن فرمان داده اى» . « چون وقت نماز فرا مى رسید، على (علیه السلام ) به خود مى پیچید و مى لرزید. به او مى گفتند: یا امیرالمؤمنین ! تو را چه شده است ؟ مى فرمود: وقت اداى امانتى رسیده است که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد و آنها از قبول آن ابا کردند و از آن بیمناک شدند. »« روزى در جنگ صفین حضرت على (علیه السلام ) در حالى که مشغول جنگ بود مرتب به خورشید نگاه مى کرد. ابن عباس عرض ‍ کرد: یا امیرالمؤمنین ! این چه کارى است که شما انجام مى دهید؟ حضرت فرمود نگاه مى کنم تا موقع فرا رسیدن ظهر، نماز را (در اول وقت ) بخوانم . ابن عباس گفت : آیا حالا وقت نماز است ؟ ما مشغول جنگ هستیم . حضرت فرمود: مگر ما براى چه چیزى مى جنگیم ؟ به درستى که ما براى نماز، مى جنگیم » امام صادق (ع) : « خداوند می فرماید : بنده من با هیچ چیز بهتر از  آن چه بر او واجب کرده ام محبوب من نمی شود.» امام علی (ع) : «اگر با ترک واجب بخواهی به فضیلتی برسی هرگز آن فضیلت همپایه واجبی که ترک کرده ای نخواهد شد.(نقل به مضمون)»
حال با وجود تمام این روایات و چندین روایت دیگر آیا می توان پذیرفت که امامی معصوم که به روایت عقل و دین و تاریخ چنان غرق عبودیت پروردگار بود که مانند رسول الله و سایر ائمه اطهار با وارد شدن وقت نماز از خود بیخود می شدند و جز وجود باری تعالی و عبادت خداوند هیچکس را ( حتی به روایت خود امام امیرالمومنین (ع) در توصیف حال پیامبر ،حتی اهل بیت پیامبر را ) نمی شناختند چنان به نماز بی اعتنا باشد که مشغول گفتگو با یک جمجمه شود ، یا بخاطر این که ممکن است یکی از بندگان خدا (رسول گرامی اسلام ص ) استراحتش به هم بخورد و یا به سرزمینی نسبت شومی بدهد ، نه تنها اول وقت بلکه حتی آخر وقت نیز نماز نخواند و نمازش قضا شود.  آیا اعتقاد به ترک نماز عمدی امام معصومی که این همه حدیث و روایت درباره برپایی نماز مخصوصا در اول وقتش دارد این معنی را به ذهن نمی رساند که نعوذبالله معصومین عالمان بی عمل بودند؟

د-تناقضات هر یک از روایت :
روایت اول :
امام صادق در جواب کسی که علت ترک نماز عصر امام علی علیه السلام را پرسیده بود فرمود: بعد از اتمام نماز ظهر حضرت امیرالمومنین علیه السلام حضرت متوجه جمجمه ای شدند و مشغول گفتگو با آن جمجمه شدند و به حدی این کارطول کشید که خورشید غروب کرد حضرت با زبان انجیل بطوری که اعراب متوجه معانی آن نشدند به خدا دعا کرد و خدا هفتاد هزار فرشته مبعوث کرد که هفتاد هزار زنجیر آهنی را به گردن خورشید انداختند و خورشید را به جایگاه قبل از غروبش برگرداندند تا حضرت نماز خود را خواند و سپس خورشید غروب کرد و ستارگان ظاهر شدند.
1-      این روایت برخلاف عده ای که می خواهند مساله ترک نماز را ( با توجیهاتی مانند ادای نماز با ایما و اشاره یا عدم غروب خورشید) انکار کنند مستقیما عین این عبارت را برای حضرت امیرالمومنین بکار می برد و در ادامه روایت، علت ترک نماز  را بیان می کند. آن هم از زبان امام معصومی که طبق روایات حتی در لحظه آخر عمر مبارک خود نیز از لزوم سبک نشمردن نماز سخن می گفت. آیا نعوذبالله اگر روایت ادعایی فوق درست باشد می توان به امام صادق علیه السلام عرض کرد یا ابن رسول الله اگر شفاعت شما اهل بیت مشمول سبک شمارنده نماز نمی شود چگونه می فرمایید که امیرالمومنین خود بخاطر امر بسیار نازلی مانند گفتگو با جمجمه مرده نمازش را سبک شمرد و فراموش کرد و به قضا داد؟
2-      آیا گفتگو با جمجمه مرده چنان ارزش دارد که حتی وجوبش از نماز نیز بیشتر است ؟ یا نماز امری چنان بی اهمیت و غیرلازم است که گفتگو با جمجمه بر آن ارجحیت دارد؟ و یا حضرت امیرالمومنین (ع) چنان فراموشکار بودند که در زمان گفتگو با یک جمجمه نماز را فراموش کردند ؟ هیهات که اعتقاد به هر یک از این نسبتها به آن مولای متقیان صحیح باشد.
3-      بطلان عقلی و علمی حرکت خورشید نسبت به زمین را در سطور قبلی بررسی کردیم پس در نتیجه انداختن هفتاد هزار زنجیر آتشین توسط هفتاد هزار فرشته جهت برگرداندن خورشید یک امر بی معنی و غیر ممکن  است که نه با عقل سازگار است و نه با علم و حتی اگر به فرض محال خورشید نسبت به زمین متحرک بود طبق آیات قرآن با یک اراده آنی خداوند (و اذا ارادالله شیئا فیقول له کن فیکون ) خورشید حرکت می کرد و به این زحمت طاقت فرسا نیازی نبود.
4-      عبارت « به زبان انجیل» سخنی گفت یا چنان که در روایات بعدی آمده است « با زبان عبری» از خدا خواست تا خورشید را برگرداند ، روایات جعلی موسوم به اسرائیلیات را در ذهن تداعی می کند  که در اکثر آنها مسلمانان هویتی ندارند و هرچه لطف و فضیلت است از ناحیه دین یهود و نصارا و پیامبران بنی اسرائیل شامل حال مسلمانان می شود ( مانند مساله ای که تخفیف نماز مسلمانان را با شفاعت و راهنمایی حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام می دانست) . به راستی چه لزومی دارد که امام اول مسلمانان با زبان یهودیان یا مسیحیان از خداوند درخواست معجزه کند؟ آیا زبان اسلام این قابلیت را ندارد و یا خداوند خدای مسیحیان و یهودیان بوده و  زبان اصلی خداوند عبری است ؟
روایت دوم :
در محضر پیامبر گرامی اسلام (ص) بودیم که حضرت بلافاصله بعد از اقامه نماز ظهر علی علیه اسلام را فراخوانده و جهت حاجتی به جایی فرستادند سپس عصر شد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله نماز عصر را اقامه کردند آنگاه امام علی ع به حضور حضرت آمدند و در حال گفتگو با ایشان حالت وحی به ایشان دست داد و سر خود را بر زانوی امیرالمومنین نهاده و آن قدر در این حالت ماندند تا خورشید غروب کرد. به گونه ای که اثری از آفتاب در زمین و کوه ها مشاهده نشد. پس رسول اکرم برخاستند و از علی علیه السلام پرسیدند آیا نماز عصر خود را خوانده بودی و ایشان عرض کردند نه یا رسول الله چون سر شما در دامن من بود نخواستم آن را حرکت دهم . پس پیامبر به خداوند عرض کرد خداوندا این بنده ات علی است که در راه پیامبرت از خود گذشتگی کرد. پس پس آفتاب طلوع کرد و جایی از زمین و کوه ها باقی نماند مگر این که آفتاب بر آن تابید و حضرت علی علیه السلام برخاستند و نماز خود را خواندند و آفتاب دوباره غروب کرد.


          1- حضرت امیرالمومنین علیه السلام که طبق روایات بسیار، خود عامل و توصیه کننده به نماز اول وقت بود انجام کار و ماموریت را چنان با اهمیت تر از نماز می داند که با ورود وقت نماز چند دقیقه کوتاه را به برپایی نماز اختصاص نمی دهد  و پس از بازگشت از ماموریت نیز گزارش دهی ماموریت را افضل و اوجب از نماز می شمرد.
          آیا می توان با احتمال اذیت شدن بنده ای از بندگان خدا (ولو رسول الله)  اطاعت از دستور خداوند را زیرپا نهاد ؟ طبق این روایت چنان به نظر می رسد که پیامبر و خدا هرکدام برای خود دستگاه مجزایی دارند و  می توان بخاطر یکی از آنها به دستور مستقیم دیگری بی اعتنایی کرد.
          2-طبق روایت فوق حتی در لحظه ای که پیامبر سر بر زانوی حضرت نهاده و خوابیده بود افراد دیگری نیز در آن محل حاضر بودند که حضرت می توانست ازیکی از آنها بخواهد تا این امر را برعهده بگیرد و یا بالشی برای حضرت تهیه کند تا نمازش قضا و دستور خداوند زیر پا نهاده نشود.
         3- در برخی از نقلهای بحار آمده است که پیامبر بعد از آگاهی از قضا شدن نماز عصر حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «اللهم إن کان علی فی طاعتک و حاجه رسولک فاردد علیه الشمس لیصلی صلاته». یعنی خدایا اگر علی در اطاعت از تو و بر آوردن نیاز رسول تو بوده است , پس خورشید را برای او باز گردان تا نمازش را بخواند . آنچه مسلم است این است که با فرض صحت این روایت، حضرت علی(ع) یقیناً در اطاعت خدا نبوده است. زیرا بر طبق آیات قرآن , خدا به نماز فرمان داده است: قل لعبادی الذین امنو یقیموا الصلوه»( ابراهیم/30) ؛ « و أقیموا الصلوه و ءاتوالزکاه و ارکعوا مع الراکعین» ( بقره / 43) ؛ « وأمر أهلک بالصلوه و اصطبر علیها»(طه/132) بنابراین علی (ع) با فرض صحت این روایت, حدیث از فرمان خدا سرپیچی کرده است. اضافه بر این اگر علی علیه‌السلام در طاعت خدا بوده است چه حاجتی به برگرداندن خورشید بوده است تا نمازش را اعاده کند. بین دو واجب الهی یکی را ترجیح داده و بجا آورده است و قضای دیگر را هم می تواند بجا آورد.دیگر چه نیازی به خرق نظام طبیعت است؟
         4-در یکی از این روایات آمده است که حضرت با ایما و اشاره نماز خود را خوانده بودند. سوالی در اینجا مطرح می شود : آیا نمازی که با ایما و اشاره خوانده شود رفع تکلیف از نماز واجب می کند ؟ اگر رفع تکلیف می کند پس لزومی به اعاده و دوباره خواندن آن نبود.( مانند نمازی که تحت شرایط خاص با تیمم خوانده شود و بعد از اتمام وقت نماز ، و برطرف شدن شرایط خاص لزومی به اعاده یا قضای نماز نیست.)   اگر رفع تکلیف نمی کند آیا حضرت امیرالمومنین علیه السلام که باب علم رسول الله هستند این مساله ساده را نمی دانستند؟ به عبارت دیگر اگر نماز با ایما و اشاره صحیح بود نعوذبالله حضرت پیامبر حکم مساله را ندانسته و رای به اعاده آن دادند و اگر صحیح نبود حضرت امیرالمومنین این مساله شرعی رانمی دانستند ونماز باطل خوانده بودند.در هردو صورت به یکی ازاین دوبزرگوار نعوذبالله نسبت جهل و نادانی داده می شود.
        5- راوی ماجرا نوه اسماء بنت عمیس است که می گوید ( سالها پس از شهادت امام علی علیه السلام ) از مسجدی می گذشتیم مادر بزرگم اسماء گریه کرد و درجواب اطرافیان برای توصیح علت گریه اش گفت که حضرت علی علیه السلام به او گفته است که یکبار در این مکان نزد پیامبر بودیم و باقی ماجرا و در روایت دیگری از قول خود اسماء می گوید که در این مکان در خدمت رسول الله بودیم و واقعه ردالشمس اتفاق افتاد. و البته در روایات دیگری ام‌سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و جابر بن عبدالله الانصاری و ابوسعید الخدری را نیز جزو راویان این روایت شمرده اند.در هر حال واقعه ای بدین عظمت که تغییری بسیار بزرگ برای کل زمین و منظومه شمسی است و عظمت آن (به علت به هم خوردن نظم طبیعی افلاک و حرکت غیر طبیعی اجرام و کرات ) بیشتر از طوفان نوح علیه السلام و شق القمر است هیچ شاهد یا راوی جز حداکثر سه الی چهار نفر در دنیا ندارد و در جهانی که کوچکترین وقایع تاثیرگذار در سرنوشت زمین ثبت شده است در هیچ تاریخ معتبری در دنیا کوچکترین اشاره ای به این واقعه عظیم نشده است. و حتی در مکانی که اتفاق افتاده است تا سالیان دراز بعد از آن کسی جز اسماء بنت عمیس از وقوع آن خبر نداشت. که او هم طبق روایتی خودش شاهد قضیه نبوده است و از دیگری شنیده است. بطوری که اکثر علما سند این روایت را ضعیف می دانند ولی بخاطر شهرت قضیه رای به صحت آن می دهند.

روایت سوم :
جویریه بن مسهر روایت می کند: موقع نماز عصر از پلی می گذشتیم حضرت فرمود این مکان زمین مغضوبی است و برای هیچ پیامبر یا وصی پیامبری جایز نیست در آن نماز بخواند پس هرکه دوست دارد بخواند پس جماعت  زیادی از چپ و راست حضرت جدا شده و نماز خود را خواندند اما من منتظر ماندم تا با ایشان بخوانم. و پس از مدتی خورشید غروب کرد و ما نیز از آن مکان دور شده بودیم. حضرت امر به اذان و اقامه دادند و موقع اقامه وقتی به قدقامت الصلاه رسیدم حضرت به زبانی مانند زبان عبری چیزی زمزمه کردند وناگهان خورشید برگشت و مانند وقت عصر شد. تا اینکه نماز خود را خواندیم و دوباره غروب کرد. بعد از نماز وقتی شهادت به وصایت امیرالمومنین دادم فرمودند خدا را به اسم اعظمش خواندم تا خورشید را بر من بگرداند.


1-      آیا نسبت شومی دادن به مخلوقی مانند زمین صحیح است؟ مگر زمین ملک طلقی خداوند نیست؟  برخی می گویند سرزمین مذکور بابل بود که به علت اینکه عذاب در آن منطقه بر گناهکاران نازل شده بود حائز عنوان شومی و نحوست شده بود. اگر نزول بلا بر سرزمینی باعث می شود که نماز خواندن در آنجا جائز نباشد باید گفت در هیچ نقطه ای از ربع مسکون خواندن نماز جائز نیست چون عذاب بزرگی مانند طوفان نوح نازل شده بود. و یا وجود منحوس بت ها در خانه مقدس کعبه طی سالیان دراز و اختصاص عنوان مرکزیت شرک به آن مکان مقدس باید نعوذبالله نحوستی ایجاد می کرد که برپایی نماز و حج را نسبت به آن ممتنع و ممنوع می نمود.

2-      به فرض که خواندن نماز در آن محل جائز نباشد اگر انسان در شرایطی قرار گیرد که وقت نماز محدود است ولی شرایط و مقدمات نماز کاملا محقق نشده است مثلا در یک خانه غصبی حبس شده است یا آبی برای وضو یا غسل پیدا نمی کند آیا باید نماز را ترک کند و موکول به تحقق همه شرایط و مقدمات کند ؟ طبق احکام فقهی اسلام در مفروض مساله باید نماز در وقت خود با حداکثر مقدمات ممکن خوانده شود و هیچ عذر و شرایطی مانع ادای نماز در وقت مشخص خود نمی شود. اسلام حتی برای کسی که در وسط معرکه جنگ تن به تن است و برتر از آن برای کسی که در آب افتاده و در حال غرق شدن است اجازه ترک نماز نداده است چطور می توان تصور کرد صرفا بخاطر حضور در یک سرزمین مجوز ترک نماز و اقامه آن بعد از گذشتن وقت شرعی را صادر کند؟ آیا این احکام شرعی فقط برای مسلمانان عادی صادر شده اند و نعوذبالله معصومین مجاز به تخلف از احکام شرعی و الهی هستند؟

پایه گذار این عقیده که تنها در صورت تحقق کامل شرایط و مقدمات ، باید نماز خواند و در غیر این صورت باید نماز را ترک کرد چه کسی بود؟
شخصی از خلیفه دوم پرسید که اگر کسی تا انتهای وقت نماز نتواند آب برای وضو پیدا کند، باید چکار کند؟ عمر بن خطاب گفت: باید نماز را ترک کند و هر وقت آب پیدا کرد نمازش را قضا کند. بلال که در آن جلسه حاضر بود به عمر گفت که مگر فراموش کرده ای که یکبار در زمان پیامبر این مشکل برای ما ( بلال و عمر) پیش آمد و من بدن خود را به خاک مالیدم و نماز خواندم ولی تو نماز را ترک کردی وقتی بعدا به حضور پیامبر رسیدیم و مساله را مطرح کردیم پیامبر دستور تیمم را ابلاغ کردند و از ترک نماز ( حتی بدون تحقق شرایط اولیه مانند وضو ) منع کردند.


3-      تناقض دیگر روایت به این برمی گردد که امامی که از اصلی ترین وظایفش امر به معروف و نهی از منکر است در ابتدا می گوید خواندن نماز در این مکان فقط برای پیامبران و اوصیای آنها جایز نیست و بلافاصله می گوید هرکس دوست دارد نماز بخواند یعنی عملا مجوز ترک نماز را برای اطرافیان خود نیز در حالی صادر می کند که به گفته خودش آنها منعی برای اقامه نماز نداشتند.( چون نه پیامبر بودند و نه وصی پیامبر) و حتی راوی روایت جویریه بن مسهر نیز علی رغم اینکه طبق فرموده حضرت مجاز بلکه موظف بود نماز را در وقت خود در آن سرزمین بخواند نمازش را همراه با امام (ع) ترک کرده و بعد از انقضای وقتش می خواند.

 هـ- پاسخ به برخی از مهمترین دلایل مدافعین قضیه ردالشمس

1-     قضیه ردالشمس بخاطر تعدد راویان قابل انکار نیست.
اولا  اصل قضیه جز به یکی دو نفر معدود مانند اسما بنت عمیس و ... نسبت داده نمی شود در صورتی که واقعه ای به این عظمت که همردیف بلکه بالاتر از معجزه شق القمر است باید توسط افراد بسیاری روایت می شد مولف موسوعه امام علی(ع), با بیان این که شهرت این حدیث آفاق را پر کرده در جواب اشکالات وارد بر آن ـ از جمله ضعف سندی ـ می‌گویند: به فرض که ما قبول کنیم سند روایت ضعیف است ولی نقلهای آن به استفاضه رسیده است؛ آنچه برای رسیدن به اطمینان برای ما کافی است وقوع اصل حادثه است که همین مقدار برای اثبات آن کفایت می‌کند یعنی به ضعف سندی آن اعتراف دارد ولذا تنها شهرت قضیه را دلیل صحت آن می شمرد. ثانیا در بررسی روایات وارده هیچگاه کثرت راویان را دلیل صحت آن نمی شمرند بلکه طبق حدیث مشهوری معیار صحت روایات ، عرضه نمودن آن بر قرآن و منابعی مانند عقل و اجماع و سنت  است. چه بسا روایاتی که دهها و صدها راوی داشته باشند ولی در تعارض کامل با قرآن و عقل و سنت باشند. حتی این مساله که علمای معتبری مانند شیخ صدوق و علامه مجلسی آن را روایت کرده اند دلیل صحت آن نمی شود. چون این دو بزرگوار نیز احادیث ضعیف و حتی نامعتبری نیز ناخواسته در آثار خود نقل کرده اند. به عنوان مثال یک نمونه از چندین نمونه مطالب خلاف اصول دینی و اخلاقی موجود در کتب این دو عالم بزرگوار به شرح ذیل ذکر می شود:

به نقل از علل الشرایع شیخ صدوق و بحارالانوار علامه مجلسی: « روزی شخصی به حضرت زهرا (س) اطلاع می دهد که حضرت علی علیه السلام از دختر ابوجهل خواستگاری کرده است حضرت زهرا (س) بسیار ناراحت شده و به محض شنیدن این خبر دست حسنین علیهما السلام را گرفته و به حالت قهر از خانه خارج و به خانه پیامبر می رود. وقتی امیرالمومنین به خانه برمی گردند و از ماجرا خبردار می شوند ناراحت و دلشکسته به مسجد می روند موقع نماز پیامبر اکرم (ص) ایشان را که در مسجد خوابیده بودند بیدار می کند و می گوید برخیز که دلی را شکسته ای و این ماجرای قهر حضرت فاطمه تا آنجا ادامه می یابد که خداوند به پیامبر کذب بودن جریان خواستگاری را اعلام می کند و حضرت زهرا دوباره به خانه برمی گردد.»

این روایت که ضعفها و ایرادهای بزرگی را به ساحت مقدس بانوی دو عالم ( از قبیل دهن بین بودن و زودباوری ، ترک خانه بدون رضایت شوهر، تصمیم گیری عجولانه بدون بررسی و توضیح خواستن و ... ) و ساحت مقدس نبی اکرم ( اتهام زنی بدون بررسی ماجرا ) نسبت می دهد توسط شیخ صدوق در علل الشرایع روایت شده و علامه مجلسی نیز  به نقل از این کتاب در بحارالانوار نقل کرده است. همانطور که نمی توان گفت چون دو تن از علمای بزرگ شیعه این روایت سراپا کذب و اهانت ( و برخی دیگر از روایات مشکوک و متناقض با اصول قرآنی و دینی و عقلی ) را روایت و تایید کرده اند پس حتما ماجرا صحت دارد ، خود این بزرگواران نیز چنین اعتقادی نداشتند و حتی از برخی از آنها مانند علامه مجلسی نقل شده است که برای جلوگیری از نابودی روایات ، حتی الامکان تمام آنها را مکتوب کردیم ولی همه آنها قابل اعتماد نیستند و برعهده علمای بعد از ماست که صحت و سقم این روایات را بررسی کنند. در قضیه ردالشمس نیز که این دو عالم بزرگوار از راویان و تایید کنندگان آن بوده اند نیز نمی توان به قطعیت حکم به صحت موضوع داد. و البته نفی برخی روایات مشکوک ازکتابهای علمای بزرگ به منزله نفی مقام علمی و زحمات طاقت فرسای آن بزرگواران نیست.
مساله اینجاست که شیعه بغیر از معصومین علیهم السلام هیچکس را مصون از خطا و اشتباه نمی داند و مانند اهل سنت نیست که اسم کتب حدیث خود را صحیح گذاشته و صحت آنها را برابر با صحت قرآن می دانند. بزرگان مکتب تشیع نیز به هیچ کس اجبار یا حتی توصیه نکرده اند که هر مطلبی در هر کتابی (غیر از قرآن مجید) دیدید به صرف اعتبار نام مولفش حتما باید مطلب را بپذیرید بلکه دستور مستقیم دین این است که به علت کثرت احادیث جعلی هرروایتی که درتناقض آشکار با قرآن، عقل و سنت پیامبر باشد، توسط هرکه روایت شده باشد محکوم به نادرستی و جعل است.

2-    قضیه ردالشمس  از قدرت خداوند خارج نیست.
در سطور قبلی بطلان این فرضیه را بررسی کردیم و گفتیم قدرت الهی به محالات و اموری که خلاف علم قطعی و یقینی باشد تعلق نمی گیرد. حرکت خورشید نسبت به زمین یک امر خلاف عقل و علم است و هرگز نمی تواند تحقق یابد.
برخی می گویند ردالشمس همپایه معجزه شق القمر است و همچنان که معجزه شق القمر امکان پذیر است و در برابر قدرت خدا امر بسیار ساده وکوچکی است ردالشمس نیز ممکن است. در حالی که اولا شق القمر به این صورت بود که جرمی از اجرام سماوی به دو نیم شد و سپس نیمه های جدا شده به هم پیوستند که این امر هیچگونه محالیت علمی و عقلی ندارد و لی در ردالشمس معتقدیم خورشید که نسبت به زمین همواره ثابت است برخلاف کلیه اصول ثابت شده علمی و عقلی مسیری را که طی کرده و از زمین دور شده بود برگشته است در حالیکه اصولا این زمین بود  که حرکت کرده بود نه خورشید.( البته  مقایسه شق القمر با ردالشمس از لحاظ فلسفه وقوع نیز غیرمشابه است زیرا شق القمر به عنوان معجزه ای برای قانع کردن کفار و منکرین خدا تحقق یافت ولی پذیرندگان ردالشمس معتقدند ردالشمس برای جبران نماز قضا شده امیرالمومنین انجام شده است. )

3-   نماز حضرت امیر المومنین قضا نشده بود زیرا خورشید غروب نکرده بود بلکه وقت فضیلت نماز گذشته بود.
برخی وقتی نمی توانند بزرگی اتهام ترک نماز را درمورد حضرت علی (ع) باور کنند و از طرف دیگر نمی توانند قضیه ردالشمس را انکار کنند صورت مساله را بدون کوچکترین سند و پشتوانه اینگونه پاک کرده یا تغییر می دهند. در حالیکه در تمام روایاتی که درباره ردالشمس آمده است عبارت «غرب الشمس» (خورشید غروب کرد) یا «غاب الشمس» ( خورشید غائب شد) به صراحت آمده است . علاوه بر اینکه اگر خورشید غروب نکرده بود اساسا چه لزومی به برگرداندن خورشید وجود داشت. در حقیقت وقت نماز نگذشته بود که پیامبر یا حضرت علی (ع) دعا کنند تا خورشید برگردد و حضرت بتواند نماز عصر خود را بخواند. و اگر گفته شود خورشید به موضع وقت فضیلت خود برگشت تا اهمیت نماز اول وقت معلوم شود آیا نباید گفت اگر نماز اول وقت آنچنان اهمیت دارد که بخاطر آن خورشید باید برگردد و نظم افلاک به هم  بخورد چرا باید وقت فضیلت و وقت اول اصلی نماز ،با اموری مانند گفتگو با جمجمه و انجام کار و ماموریت و ...  سپری می شد؟
به عبارت دیگر اگر نماز واجب قضا شده است توجیه آن مشکل است و اگر فقط وقت فضیلت گذشته بود و وقت برای نماز باقی مانده بود ردالشمس لزومی نداشت.
برخی گفته اند پیامبر بزرگوار اسلام (ص) نماز ظهر و عصر را با هم جمع کرده بودند ولی حضرت امیرالمومنین (ع) می خواستند هر نماز را در وقت مخصوص (وقت فضیلت ) خود ادا کنند.

سوال : وقت فضیلت و وقت اول نماز عصر چه زمانی است؟ ( طبق فتاوای حضرات امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (دامت برکاته) )
اوّل وقت نماز عصر، همان ابتدای وقت فضیلت نماز عصر است که پس از وقت مخصوص نماز ظهر ( به اندازه چهار رکعت بعد از ظهر شرعی) است. امام خمینی در تحریرالوسیله ، گرچه در ابتدا می گویند علی الاظهر اوّل فضیلت نماز عصر آن هنگام است که سایه شاخص به چهار هفتم شاخص برسد، اما در نهایت می فرمایند بعید نیست که اول آن بعد از مقدار و زمان ادای نماز ظهر باشد. (تحریر الوسیلة، ج 1، ص 112، مسئله 6)


4-    خورشید برنگشت بلکه خداوند نور خورشید را بصورت مجازی ظاهر کرد.
برخی نیز که بطلان علمی بازگشت خورشید را به حق نمی توانند قبول کنند باز بدون هیچ پشتوانه روایی اظهار می کنند که خورشید برنگشت و نظم طبیعت به هم نخورد بلکه خداوند به صورت مجازی و غیرواقعی نور خورشید را از موضعی که غروب کرده بود به چشم پیامبر و حضرت امیرالمومنین رساند بطوری که آنها فکر کردند که خورشید واقعا برگشته است. اولا  این استدلال علاوه بر این که هیچ پشتوانه سندی و روایی ندارد به نوعی این مساله را تداعی می کند که نعوذبالله خداوند قصد به خطا انداختن این حضرات معصومین را داشته و خورشید غروب کرده را به صورت نادرست و با استفاده از خطای دید به حالت خورشید واقعی جعل کرده است. ثانیا سوالی که پیش می آید این است که آیا نور غیرواقعی خورشید در حکم خورشید واقعی می تواند ایفای نقش کند؟ فرض کنید دستگاهی ساخته شود و نور خورشید را از طرف دیگر زمین به طرف غروب کرده منعکس کند آیا با اتکا به این نور می توان اوقات شرعی جدید تنظیم کرد؟ و نمازهای قضا شده را به صورت ادا اقامه کرد؟

5-    برخی از شاعران در وصف ردالشمس شعر سروده اند.
هرچند بطلان این دلیل آشکارتر از آن است که استدلالی در رد آن آورده شود اما باید گفت وقتی اصل روایت با وجود دهها راوی به علت تناقضات و مطالب خلاف عقل ، محل تردید و انکار است، وجود چند شاعر که به این راویان اعتماد کرده و اشعاری در وصف قضا شدن نماز حضرت امیرالمومنین سروده اند طبیعی است و هیچ چیز را ثابت نمی کند. همچنان که (بدون قصد) تشبیه ساختن فیلم یا نوشتن رمان و یا سرودن شعر درباره حادثه دروغین هولوکاست توسط صهیونیستها ، نمی تواند به عنوان سندی برای وقوع این حادثه تلقی شود. برخی حتی وجود مساجد یا اماکنی را به عنوان مسجد یا بنای ردالشمس به عنوان دلیل وقوع این حادثه بیان کرده اند که (باز هم بدون قصد تشبیه) همانطور که نمی توان وجود بنای یادبود هولوکاست را سند وقوع هولوکاست شمرد وجود چنین اماکنی را نیز نمی توان استدلال و استنادی برای ماجرای مشکوکی مانند ردالشمس دانست.

6-    طبق گفته علامه مجلسی : بعید نیست گفته شود که هرکس توانایی برگرداندن خورشید را داشته باشد می تواند نماز عصر خود را تا بعد از غروب خورشید رها کرده و با برگرداندن خورشیدادا کند.( بحارالانوار –ج 41 ص 190)
اولا در صورت امکان پذیر بودن ردالشمس ، هیچ کس حتی چهارده معصوم نیز توانایی برگردادن خورشید را ندارند و چنانچه این امر لازم و ضروری باشد نهایتا از خداوند می خواهند چنین امری را تحقق بخشد ( اصولا ولایت تکوینی معصومین بدون اذن خدا معنی ندارد )  و این امر در حیطه توانایی های خداوند است نه انسان . چنانکه در تمامی روایات مربوط به ردالشمس برای حضرت امیرالمومنین و سایر اولیا الله ذکر شده است که ایشان از خداوند تعالی خواستند که خورشید را برگرداند. ثانیا حتی در صورت توانایی معصومین به برگرداندن خورشید ، این که هرموقع خواستند نماز نخوانند و با برهم زدن نظم افلاک نماز قضای خود را به نماز ادا تبدیل کنند به نوعی استهزای نماز و اوقات نماز و ایجاد بی نظمی در دین و دنیا می تواند محسوب شود. که از ساحت مقدس معصومین بعید و محال است.

و- وقوع ردالشمس برای دیگران

برخی معتقدند ردالشمس مسبوق به سابقه بوده  و قبل از وقوع برای امیرالمومنین علیه السلام برای برخی دیگر از پیامبران مانند حضرت یوشع بن نون و حضرت سلیمان علی نبینا و علیهما السلام نیز اتفاق افتاده است

1-ردالشمس برای حضرت یوشع (ع):

قائلین به ردالشمس حضرت یوشع  به روایتی استناد می کنند که طبق آن خداوند طبق دعای حضرت یوشع بن نون روز را چنان طولانی کرد که جنگ آن حضرت در شامگاه جمعه به نفع سپاهیان یوشع (ع) خاتمه یافت. البته در این روایت سخن از برگشت خورشید نیست بلکه صحبت از حبس خورشید و یا ثابت ماندن و یا کاهش سرعت حرکت زمین است  که این مساله برخلاف مساله ردالشمس خلاف عقل و علم محسوب نمی شود وحتی با برخی فرضیه های علمی نیزمانند فرضیه نسبیت زمان انیشتین سازگاری دارد. نکته جالب دیگر این که در روایت مذکور تصریح شده است که خداوند برای هیچ کسی غیر از یوشع بن نون (ع) خورشید را حبس نکرده است.


2-ردالشمس برای حضرت سلیمان (ع) :

قائلین به صحت روایت ردالشمس لعلی بن ابی طالب با استناد به این آیات قرآن:و وهبنا لداود سلیمان نعم العبد انه اواب * اذ عرض علیه بالعشی الصافنات الجیاد * فقال انی احببت حب الخیر عن ذکر ربی حتی توارت بالحجاب ـ ردوها علی فطفق مسحاً بالسوق و الاعناق(ص/30 الی 33) معتقدند که این ماجرا دربارة سلیمان نبی نیز اتفاق افتاده است:

به داوود سلیمان را عطا کردیم او بنده خوبی بود و به درگاه الهی بسیار انابه می کرد * به یادآور زمانی که عصرگاهان اسبهای تندرو را بر او عرضه داشتند*...

با مراجعه به ترجمه و تفسیر هایی که برای دوآیه بعدی ارائه شده است متوجه می شویم که وجود چند کلمه با معانی مختلف باعث ارائه ترجمه های مختلف و به تبع آن تفسیرهای کاملا متفاوتی از این آیات شده است. این کلمات عبارتند از : ضمیر «عن» ، فاعل مستتر فعل « توارت »، مرجع ضمیر «ها» در « ردوها» و معنی کلمه «مسح »  با در نظر گرفتن تفاوتهای معنایی و ارجاعی و ... در کلمات مذکور ترجمه کلی بقیه آیات مربوط به این ماجرا به شکل های زیر ارائه شده اند:

پس گفت همانا من دوستی اسبان را بر ذکر خداوند ترجیح دادم / پس گفت همانا من این اسبان را بخاطر یاد پروردگارم دوست دارم (یا برگزیدم)

تا آنگاه که اسبها از دیدگانش نهان شدند / تا آنگاه که خورشید  پشت حجاب پنهان شد.

اسبها را به سوی من برگردانید. / خورشید را به سوی من برگردانید.

پس  به ساقها و گردن اسبها دست کشید ( نوازش کرد) / پس ساقها و گردن خود را مسح کرد ( به عنوان وضو برای نماز )/پس ساقها و گردن اسبها را برید.

با در نظر گرفتن نکات فوق ، ترجمه آیات 32 و 33 سوره مبارکه «ص» را در 22 ترجمه مشهور فارسی مرور می کنیم:

ترجمه های مختلف :

( آیتی ،  پاینده ،  حلبی ، رهنما و فارسی)  : گفت من دوستی این اسبان را بر یاد پروردگارم بگزیدم تا آفتاب در پرده غروب پوشیده شد* آن اسبان را نزد من بازگردانید پس به بریدن ساقها و گردنشان آغاز کرد.

 (الهی قمشه ای  و یاسری): *(او به بازدید اسبان پرداخت برای جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند) در آنحال گفت که من از علاقه و حب اسبهای نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت* آنگاه ( با فرشتگان موکل آفتاب ) خطاب کرد که ( به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانید و شروع به دست کشیدن بر ساق و یال و گردن اسبان کرد ( و همه را برای جهاد در راه خدا وقف کرد)

(بهرام پور،  برزی ،  پورجوادی، خواجوی ،  صفارزاده ،  کاویانپور، مجتبوی ، مشکینی و انصاریان) : گفت من دوستی و توجه به اسبان را بر یاد پروردگارم مقدم داشتم تا اینکه (خورشید) در پرده نهان شد* گفت اسبها را نزد من بازآورید آنگاه بنا کرد به دست کشیدن بر ساقها و گردن های آنها (برخی از مترجمین: به علامت وقف و صدقه آنها)

(مکارم ،ارفع ، رضایی ،  طاهری ، نوبری و قرائتی ) : گفت من اسبها را بخاطر یاد پروردگارم دوست می دارم تا اینکه از برابر چشمهایش پنهان شدند* گفت اسبها را به من بازگردانید آنگاه دست به ساقها و گردنهای آنها کشید.

با مرور 22 ترجمه مطرح و مشهور  فارسی مشخص می شود که هر چند 16 مترجم معتقدند که آفتاب غروب کرد و نماز حضرت سلیمان قضا شد اما تنها دو نفر (الهی قمشه ای  و یاسری) اعتقاد دارند منظور از « ردوها علی» بازگشت خورشید است و بقیه 20 مترجم عبارت مذکور را به بازگشت اسبها ترجمه کرده اند.

تفسیرهای متفاوت:

(تفسیر جامع) حضرت سلیمان به اسبها مشغول شد تا آنکه آفتاب در پرده ظلمت پنهان گردید آنگاه به فرشتگان فرمود  آفتاب را بر من بازگردانید تا نمازم را در وقتش ادا کنم و چون آفتاب برگشت ساقها و سر و گردن خود را مسح کرد و به اصحاب خود نیز دستور داد اینگونه کنند و این مسح کیفیت وضوی آنان بود و پس از نماز دوباره آفتاب غروب کرد

(تفسیر اثنی عشر) حضرت سلیمان مشغول اسبها شد تا آنکه از نماز نافله بازماندپس گفت من دوستی مال را برگزیدم و از ذکر پروردگارم بازماندم پس به سب فوت ذکر یا نافله مغموم شده و به اصحاب خود گفت اسب ها را بر من برگردانید پس کشید شمشیر را و زد به ساقهای اسبان و پی کرد و به گردنهای آنها و قطع شد و همه را در راه خدا قربان و تصدق کرد.

این تفسیر در ادامه از نقل می کند که وقتی ابن عباس آیات فوق را به طریقه مذکور تفسیر می کند حضرت امیرالمومنین می پرسند از که این تفسیر را شنیده ای؟ و او اسم کعب الاحبار یهودی را ذکر می کند حضرت می فرماید به خدای کعبه کعب دروغ گفت زیرا از انبیای معصوم ظلم صادر نمی شود .
اما درادامه روایت دوباره به همان حرف اول بر می گردد که البته بعد از نماز همه اسبها را کشت ولی به نیت تصدق نه به نیت عقوبت .
و در ادامه از قول علم الهدی می افزاید که ظاهرا آیه دلالتی بر اضافه این عمل قبیح به حضرت سلیمان ندارد و روایات وارده موهومه ازدرجه اعتبار ساقط است.

(تفسیر المیزان) : علامه طباطبایی در این تفسیر تمام وجوه تفسیری را بررسی می کند و تنها تفسیری که می پسندد این است که حضرت سلیمان مشغول اسبها شده و نمازش قضا می شود پس دستور به برگرداندن خورشید می دهد و با برگشت خورشید به همراه اصحاب خود دست به ساق و گردن خود کشیده و به این ترتیب وضو می گیرند. علامه این تفسیر را که اسبها از نظرش پنهان می شوند ( نه خورشید) تنها به دلیل کلمه عشی به معنی عصرگاهان در آیه قبلی رد می کند و می گوید در صورتی که این تفسیر را بپذیریم کلمه عشی بدون غرض می شود.

(تفاسیر روان جاوید و لاهیجی) : این دوتفسیر نظر تفسیر المیزان را در خصوص بازگرداندن خورشید  تنها به دلالت کلمه (عشی) تایید می کنند ولی در عین حال احتمال نیز می دهند که منظور بازگرداندن اسبها نیز می تواند باشد.

(تفسیر نمونه): « از آیه بعد داستان اسبهاى سلیمان شروع مى شود که تفسیرهاى گوناگونى براى آن شده که بعضا از سوى ناآگاهان بوده و بسیار زننده و مخالف موازین عقل و حتى دون شان یک انسان عادى است ، تا چه رسد به پیامبر بزرگى همچون سلیمان(ع ) هر چند محققان با الهام از دلائل عقل و نقل راه را بر این گونه تفسیرها بسته اند.   ما پیش از آنکه به سراغ احتمالات مختلف برویم آیات را طبق ظاهر آن - یا ظاهرترین احتمال آن - تفسیر مى کنیم تا روشن شود این نسبتهاى ناروا در قرآن نبوده ، بلکه از طریق پیشداوریهاى دیگران بر قرآن تحمیل شده است.                           
قرآن می گوید: به خاطر بیاور هنگامى را که عصرگاهان اسبان چابک و تندرو را بر او (سلیمان ) عرضه داشتند ( اذ عرض علیه بالعشى الصافنات الجیاد) صافنات جمع صافنه طورى که بسیارى از مفسران و ارباب لغت نوشته اند به اسبهائى گفته مى شود که هنگام ایستادن بر روى سه دست و پا ایستاده و یک دست را کمى بلند کرده، تنها نوک جلو سم را بر زمین مى گذارد، و این حالت مخصوص اسبهاى چابک و تیزرو است که هر لحظه آماده حرکت مى باشد.

جیاد جمع جواد در اینجا به معنى اسبهاى سریع السیر و تندرو است ، و در اصل از ماده و بخشش گرفته شده ، منتهى  جود  در انسان از طریق بخشیدن مال است ، و در اسب از طریق سرعت سیر. به این ترتیب اسبهاى مزبور هم در حالت توقف آمادگى خود را براى حرکت نشان مى داد، و هم در حال حرکت سرعت عمل را.  

    از مجموعه این آیه با قرائن مختلف که در اطراف آن وجود دارد چنین بر مى آمد که روزى به هنگام عصر سلیمان از اسبان تیزرو و چابک خود که براى میدان جهاد آماده کرده بود سان مى دید، و ماموران با اسبهاى مزبور از جلو او رژه مى رفتند، و از آنجا که یک پادشاه عادل و صاحب نفوذ باید ارتشى نیرومند داشته باشد، و یکى از وسائل مهم ارتش ‍ مرکبهاى تندرو است ، این توصیف در قرآن بعد از ذکر مقام سلیمان به عنوان یک نمونه از کار او بازگو شده است . سلیمان در اینجا براى اینکه تصور نشود که علاقه او به این اسبهاى پرقدرت جنبه دنیاپرستى دارد، گفت : من این اسبان را به خاطر یاد پروردگارم و دستور او دوست دارم من مى خواهم از آنها در میدان جهاد با دشمنان او استفاده کنم ( فقال انى احببت حب الخیر عن ذکر ربى ). در میان عرب معمول است که ازخیل (اسب) به (خیر)  تعبیر مى کنند، و در حدیثى آمده است که پیامبر گرامى اسلام (ص ) فرمود: الخیر معقود بنواصى الخیل الى یوم القیامة : خیر و خوبى به پیشانى اسب تا روز قیامت بسته شده است.سلیمان که از مشاهده این اسبهاى چابک و آماده براى جهاد و پیکار با دشمن خرسند شده بود همچنان آنها را نگاه مى کرد و چشم به آنها دوخته بود تا از دیدگانش پنهان شدند (حتى توارت بالحجاب ). صحنه آنقدر جالب و زیبا و براى یک فرمانده بزرگ همچون سلیمان نشاط آور بود که او دستور داد بار دیگر این اسبها را براى من بازگردانید (ردوها على)به هنگامى که مامورانش این فرمان را اطاعت کردند و اسبها را بازگرداندند سلیمان شخصا آنها را مورد نوازش قرار داد و دست به ساقها و گردنهاى آنها کشید (فطفق مسحا بالسوق و الاعناق ) و به این وسیله هم مربیان آنها را تشویق کرد، و هم از آنها قدردانى نمود، زیرا معمول است هنگامى که مى خواهند از مرکبى قدردانى کنند دست بر سر و صورت و یال و گردن ، یا بر پایش مى کشند، و چنین ابراز علاقه اى در برابر وسیله مؤ ثرى که انسان را در هدفهاى والایش کمک مى کنند از پیغمبر بزرگى همچون سلیمان تعجب آور نیست .  طفق به اصطلاح نحویین از افعال مقاربه است و به معنى آغاز کردن کارى است.  سوق   جمع   ساق   و   اعناق   جمع   عنق   (گردن ) است ، و معنى مجموع جمله این است : سلیمان شروع کرد به مسح کردن و نوازش نمودن گردنها و ساقهاى آنها.

آنچه در بالا در تفسیر این آیات گفته شد موافق چیزى است که بعضى از مفسران همچون فخر رازى برگزیده اند و در میان بزرگان شیعه از کلمات عالم نامدار و بزرگوار سید مرتضى نیز قسمتى از این تفسیر استفاده مى شود، چرا که او در کتاب تنزیه الانبیاء هنگامى که مى خواهد نسبتهاى ناروائى را که بعضى از مفسران و ارباب حدیث به سلیمان داده اند نفى کند مى گوید:     «چگونه ممکن است خداوند در آغاز این پیامبر را مورد مدح قرار دهد، سپس بلافاصله کار زشتى به او نسبت دهد که او مشغول سان دیدن اسبان بود و نماز را فراموش کرد؟ بلکه ظاهر این است که علاقه او به آن اسبها نیز به فرمان پروردگار و امر و دستور او بوده است ، زیرا خداوند ما را نیز دستور به نگهدارى و پرورش اسب و آماده ساختن آن براى جنگ با دشمنان داده است ، چه مانعى دارد که پیامبر خدا نیز چنین باشد.

مرحوم علامه مجلسى « در کتاب نبوت » بحار الانوار در تفسیر آیات فوق بیاناتى دارد که بعضى از آنها با آنچه در بالا آوردیم قریب الافق است . به هر حال مطابق این تفسیر نه گناهى از سلیمان سر زده ، نه هماهنگى آیات بهم مى خورد و نه مشکلى پیش مى آید که بخواهیم به توجیه آن بپردازیم .

اکنون به تفسیرهاى دیگرى که جمعى از مفسران ذکر کرده اند مى پردازیم و از همه مشهورتر این است که : ضمیر در جمله هاى   توارت   و   ردوها  هر دو به   شمس (خورشید) باز می گردد که در عبارت مذکور نیست ، ولى از تعبیر به عشى( عصرگاهان) در آیات مورد بحث مى توان آنرا استفاده کرد به این ترتیب مفهوم آیات چنین مى شود: سلیمان غرق تماشاى اسبها بود که خورشید سر به افق مغرب نهاد و در حجاب پنهان شد!. سلیمان که به خاطر از دست رفتن نماز عصرش سخت خشمگین و ناراحت شده بود صدا زد اى فرشتگان پروردگار! خورشید را براى من بازگردانید، این تقاضاى سلیمان انجام یافت و رد شمس شد، یعنى خورشید بار دیگر به افق بازگشت ، سلیمان وضو گرفت (منظور از مسح کردن ساق و گردن برنامه وضوئى بوده که در آئین سلیمان وجود داشت البته گاهى مسح در لغت عرب به معنى شستن نیز آمده است) سپس ‍ نماز خود را بجاى آورد. بعضى از ناآگاهان از این هم فراتر رفته اند، و نسبت زشت و نارواى دیگرى نیز در اینجا به این پیغمبر بزرگ داده اند و گفته اند: منظور از جمله   طفق مسحا بالسوق و الاعناق   این است که دستور داد با شمشیر ساق و گردن اسبها را بزنند و یا شخصا این کار را کرد، چرا که آنها سبب فراموشى یاد پروردگار و نماز او شده بودند!! البته بطلان گفتار اخیر بر کسى پنهان نیست ، چرا که اسبها گناهى نداشتند که از دم شمشیر سلیمان بگذرند، اگر گناهى باشد متوجه خود او است که غرق تماشاى اسبها شده ، و غیر آن را فراموش کرده است. وانگهى کشتن اسبها علاوه بر اینکه جنایت است اسراف نیز هست چگونه ممکن است چنین عمل ناروائى از پیغمبرى سر زند؟ لذا در روایاتى که در ذیل این آیات در منابع اسلامى آمده این نسبت شدیدا از سلیمان نفى شده است . و اما جمله هاى قبل که از فراموشى و غفلت از نماز عصر سخن مى گوید آن نیز این سؤ ال را به وجود مى آورد که مگر ممکن است پیامبر معصومى وظیفه واجب خود را به دست فراموشى بسپارد؟ هر چند سان دیدن اسبها نیز وظیفه دیگرى از او بوده است ، مگر اینکه به گفته بعضى نماز، نماز نافله و مستحب بوده باشد که فراموشى آن مشکلى ایجاد نکند، ولى براى نماز نافله رد شمس ضرورتى ندارد.

از اینها که بگذریم اشکالات دیگرى نیز در این تفسیرهست.

- کلمه   شمس  (خورشید) صریحا در آیات نیامده ، در حالى که اسبها (الصافنات الجیاد) صریحا ذکر شده است ، و مناسبتر این است که ضمیرها به چیزى بازگردد که صریحا در کلام آمده است.

  - تعبیر به « عن ذکر ربى» ظاهرش این است که محبت این اسبها ناشى از یاد و فرمان خدا بوده در حالى که بر طبق تفسیر اخیر باید کلمه «عن» به معنى«على» باشد یعنى من محبت اسبها را بر محبت پروردگارم ترجیح دادم و این معنى خلاف ظاهر است (دقت کنید)

- از همه اینها عجیبتر جمله  « ردوها على» ( آن را بر من بازگردانید) با آن لحن آمرانه است ، آیا ممکن است سلیمان با چنین لحنى که با خدمتگذارانش صحبت مى کند از خدا یا فرشتگان او بخواهد که خورشید را بازگردانند.

- مسئله « رد شمس»  اگر چه در برابر قدرت خدا محال نیست ، اما مشکلات روشنى دارد که جز در موارد قیام دلیل روشن نمى توان آنرا پذیرفت.

- آیات فوق با مدح و تمجید سلیمان شروع مى شود در حالى که این آیات طبق تفسیر اخیر به مذمت او مى انجامد.  - اگر نماز واجب ترک شده توجیه آن مشکل است و اگر نماز نافله بوده رد شمس چه لزومى دارد؟


تنها سؤ الى که در اینجا باقى مى ماند این است که این تفسیر در روایات متعددى که در منابع حدیث آمده است به چشم مى خورد، ولى اگر در اسناد این احادیث دقت کنیم تصدیق خواهیم کرد که هیچ کدام سند معتبرى ندارد، و غالبا روایات مرسله است .
آیا بهتر این نیست که از این روایات غیر معتبر صرفنظر شود و علمش را به اهلش واگذاریم و آنچه را از آیات با ذهن خالى از پیشداوریها استفاده مى کنیم برگزینیم و از اشکالات مختلف فارغ و آسوده شویم ؟»


دلایل فخر رازی برای رد قضیه ردالشمس حضرت سلیمان (ع)


فخر رازی در تفسیر خود بعد از برشمردن احتمالاتی درباره مرجع ضمیر در «ردوها» با ذکر دلایلی این احتمال را که ضمیر به خورشید برگردد رد می‌کند و می‌گوید : این احتمال بنا به دلایل زیر بعید است:

1-      اول این که کلمه صافنات صراحتاً در آیه قبلی ذکر شده است:«اذ عرض علیه بالعشی الصافنات الجیاد» و خورشید (الشمس) ذکر نشده است و بازگشت ضمیر به مرجع ذکر شده سزاوارتر از بازگشت آن به چیزی است که در تقدیرگرفته ‌شده است.

2-      دوم این که سلیمان (ع) گفته است « أنی احببت حب الخیر عن ذکر ربی حتی توارت بالحجاب » ظاهر این لفظ دلالت بر آن دارد که سلیمان این عبارت را گفت و آن را تا هنگام پوشیده شدن تکرار کرد. اگر بگوئیم مراد از توارت بالحجاب ، الصافنات الجیاد است, معنایش این است که هنگامیکه سلیمان نگاهش بر اسبان افتاد این کلمه را تا زمانی که اسبها از دیدش خارج شدند تکرار کرد. این معنا مناسب به نظر می رسد اگر بگوئیم منظور خورشید است معنایش اینگونه می‌شود که او این کلمات را از عصر تا غروب آفتاب تکرار می‌کرد و این بعید است.

3-      سوم این که اگر ما باز گشت ضمیر را در عبارت « حتی توارت» را به خورشید بدانیم و این عبارت را بر این حمل کنیم که او نماز عصر را ترک کرد, این مطلب با قول احببت حب الخیر عن ذکر ربی منافات دارد زیرا اگر آن محبت بخاطر ذکر خدا بود نمازش را فراموش نمی‌کرد و ذکر خدا را ترک نمی‌گفت.

4-      چهارم این که اگر اینطور فرض کنیم که سلیمان (ع) به آن اسبها مشغول بود تا این که خورشید غروب کرد و نماز عصرش قضا شد, در این صورت ,آن گناهی عظیم و جرمی بزرگ است که شایسته است در این حالت تضرع و گریه و بسیار توبه کند؛ اما این که با کبر و جسارت و گستاخی به خداوند عالم بگوید: خورشید را بر من برگردان و این عبارات بی‌ادبانه را به کار برد, انجام این کار از انسانهایی که از هر گونه فضیلتی دور هستند بعید به نظر می‌رسد, پس چگونه ممکن است آن را به رسول مطهر و مکرمی نسبت داد. »

5-       فخر رازی با این دلایل محکم و قانع کننده باز گشت این ضمیر را به شمس بعید می‌شمرد و در ادامه می‌گوید: تنها خدای متعال است که قادر به حرکت دادن افلاک و ستارگان است پس باید می گفت: «ردها علی » نه این که بگوید: ردوها علی (یعنی به صیغه مفرد مخاطب نه جمع مخاطب) پس اگر گفته شود که صیغه جمع برای آگاهی بر بزرگداشت مقام مخاطب(یعنی خداوند) است در جواب می‌گوئیم لفظ «ردوها» لفظ اهانت آمیزی است پس چگونه این لفظ را برای بزرگداشت شایسته می‌دانند.

6-      ششم آنکه اگر خورشید بعد از غروب باز می گشت این امر برای همه اهل دنیا مشهود بود و اگر چنین حادثه ای اتفاق افتاده بودمی‌بایست انگیزه های زیادی برای نقل و بیان آن وجود داشته باشد و از آنجا که ‌هیچکس‌این‌ قصه‌را نقل نکرده‌است بنابراین بطلان این امر بر ما آشکار می‌شود.

 

ز- جمع بندی :

در این مقاله روایت مشکوکی را بررسی کردیم که از یک طرف به ظاهر درپی اثبات فضیلتی برای حضرت  امیرالمومنین (ع) است در عین حال  تناقضات فراوان عقلی و نقلی و علمی پذیرش آن را سخت کرده است از طرف دیگر با وجود اعتراف صریح راویان و محققین به ضعیف بودن سند آن ، سیل روات و تایید کنندگان آن ( شامل برخی چهره های سرشناس و علمای بزرگ) کم نیست . از طرفی برخی علما با توجه به تناقضات آشکار آن با عقل و سنت و قرآن علیه آن موضع گیری کرده اند و جالب آنکه با وجود آنکه برخی از این علما رسما به دفاع از عصمت اهل بیت پرداخته و گفته اند که چگونه ممکن است باور کرد که اهل بیت پیامبر بخاطر امور دنیوی و یا بهانه هایی مانند احترام به استراحت یک انسان دیگر یا فراموشی وقت نماز بخاطر گفتگو با جمجمه یا نسبت نحوست به سرزمین بزرگی ( و یا در مورد حضرت سلیمان بخاطر اشتغال به تماشای اسب ) عمدا مرتکب گناه کبیره ترک نماز شوند ( که امری کاملا بعید است ) و در ادامه برای جبران این قصور یا تقصیر بجای اعتراف به اشتباه و توبه و قضای نماز ( همچنان که خود به دیگران چنین توصیه می کنند) نظم و نظام طبیعت و گردش افلاک را کلا بر هم بزنند. برخی افراد ، انتقاد کنندگان به صحت این روایت را افرادی مغرض و دشمن و منکر فضائل اهل بیت قلمداد می کنند. جالب است که کسانی که ادعای ترک نماز اولیا الله را می کنند خود را دوستدار اهل بیت می دانند و کسانی که معصومین  را از این نسبت گناه آلود مبرا می دانند دشمن فضائل اهل بیت معرفی می شوند. فضیلتی که آلوده به نسبتهایی مانند ترجیح امور دنیوی به امر مستقیم خداوند و ترک نماز ، به هم ریختن نظم افلاک برای جبران اشتباه و تناقضات بسیار علمی و سندی و عقلی است.
و البته علمایی که این مساله را ذکر کرده یا قبول کرده اند و در بین آنها علمای بسیار بزرگواری هستند که خودشان نیز اعتقاد ندارند که تمام روایاتی که نقل کرده اند بی کم و کاست صحیح و در حد وحی منزل است ، محترمند و زحمات آنها قابل تقدیر است .و این مقاله در پی نفی زحمات آنها نیست. و چنانچه در مقاله ذکر گردید بسیاری از آنها مانند علامه مجلسی علنا اظهار کرده اند که برای حفظ روایات اسلامی هر روایتی را که یافته اند به دلیل ضیق وقت بدون بررسی کامل صحت یا سقم آن ذکر کرده اند و بر عهده علمای قرون بعدی است که صحت و سقم آنها را بر اساس اسناد و منابع چهارگانه بررسی کنند.
اعقاد ما در این مقاله بر این است که فضائل اهل بیت زمین و آسمان را فرا گرفته و برای اثبات فضیلت آنها نیاز نیست که گناه کبیره ای را و یا حداقل قصوری را به آنها نسبت داده و برای جبران این خطای عمدی یا سهوی به دنبال معجزه یا فضیلتی برای آنها بگردیم آن هم فضیلتی با این حجم انبوه تناقضات عقلی و قرآنی و علمی .                                                                                                                                                

والسلام علی من اتبع الهدی

 
نظرات 65 + ارسال نظر
vogueWahmoham شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 03:50

http://cabodent.net/narvik-nettcasino/4363 Narvik nettcasino http://basementgem.com/eu-casino-forum/2561 eu casino forum http://chocaraze.com/internet-casinos/706 internet casinos http://diywaste.com/video-roulette-online/4211 video roulette online http://funlulu.net/nettcasino-free-spins/446 nettcasino free spins http://danangmandala.com/norsk-automater/451 norsk automater http://coastalmagnet.com/gratis-bingo-pengar-utan-insttning/2084 gratis bingo pengar utan insattning http://clifftrap.com/spilleautomater-p-ipad/1178 spilleautomater pa ipad http://auroravine.com/spilleautomater-mosjoen/3892 spilleautomater Mosjoen
http://byteforces.com/lillesand-nettcasino/1693 Lillesand nettcasino http://auroravine.com/item-slot-resident-evil-6/1499 item slot resident evil 6 http://atlburgers.com/gratis-spill-til-mobil-sony-ericsson/333 gratis spill til mobil sony ericsson http://allisonpeter.com/super-slots-casino-free-download/1886 super slots casino free download http://csgomight.com/best-norsk-casino/4670 best norsk casino http://clonedroneinthedangerzone.net/sukkerfritt-godteri-p-nett/4356 sukkerfritt godteri pa nett http://bleketu.com/owl-eyes-spilleautomater/5011 owl eyes spilleautomater http://climino.com/gowild-casino/4202 gowild casino http://diywaste.com/spilleautomater-kirkenes/4261 spilleautomater Kirkenes
http://datisvet.com/spilleautomater-eggomatic/1692 spilleautomater EggOMatic http://bleketu.com/spilleautomat-treasure-of-the-past/4794 spilleautomat Treasure of the Past http://chocaraze.com/hokksund-nettcasino/117 Hokksund nettcasino http://checklio.com/svenske-online-kasinoer/4064 svenske online kasinoer http://aoxx.net/rummy-brettspill-pris/2526 rummy brettspill pris http://havreduflaneur.com/swiss-casino-auszahlung/1918 swiss casino auszahlung http://consumerduckusa.com/tornado-farm-escape-spilleautomat/3578 Tornado Farm Escape Spilleautomat http://glamcaster.com/slot-bonus-games/4282 slot bonus games http://chicblitz.com/spilleautomater-dallas/3963 spilleautomater Dallas
http://chicblitz.com/slot-muse/3058 slot muse http://danangmandala.com/bingo-spilleavhengighet/689 bingo spilleavhengighet http://blueberrycelebration.com/kabaleo-spill/4875 kabaleo spill http://glamcaster.com/paypal-casino/3983 paypal casino http://aoxx.net/casinospill/1120 casinospill http://chatwomare.com/spilleautomater-cats-and-cash/501 spilleautomater Cats and Cash http://callsocialdisability.com/kortspill-p-nett/3840 kortspill pa nett http://danangmandala.com/ruby-fortune-casino-no-deposit-bonus/2238 ruby fortune casino no deposit bonus http://funlulu.net/spilleautomater-pa-nettet/2888 spilleautomater pa nettet
http://brickorium.com/slot-machines-las-vegas/3059 slot machines las vegas http://fiestas-enlima.com/casino-netteller/1211 casino netteller http://appleelevation.com/spill-p-nettet-for-barn/3596 spill pa nettet for barn http://funlulu.net/norwegian-casino-promotional-play/1427 norwegian casino promotional play http://auroravine.com/tarjeta-vip-blackjack/768 tarjeta vip blackjack http://allisonpeter.com/norske-spillere-i-premier-league/2778 norske spillere i premier league http://bresschantes.com/txs-holdem-poker/4117 TXS Holdem Poker http://bookjp.com/gratis-spinn-uten-innskudd/4133 gratis spinn uten innskudd http://forexgears.com/bingo-bella-lyrics/2393 bingo bella lyrics

vogueWahmoham دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 04:32

http://aviationtraining.com/rabbit-in-the-hat-spilleautomater/3091 rabbit in the hat spilleautomater http://freshdataking.com/europa-casino-welcome-bonus/3036 europa casino welcome bonus http://chefexternal.com/norgesautomaten-gratis/3978 norgesautomaten gratis http://duhocus.com/spilleautomat-quest-of-kings/1470 spilleautomat Quest of Kings http://ajwoythaler.com/slots-bonus-online/1760 slots bonus online http://bonbonpiment.net/norske-online-spill/2130 norske online spill http://bonbonpiment.net/verdens-beste-oddstips/2745 verdens beste oddstips http://ajwoythaler.com/eurogrand-casino-mobile/2542 eurogrand casino mobile http://aviationtraining.com/gratis-spill-p-nett-kabal/1603 gratis spill pa nett kabal
http://advance-computer-at-purdue-university.com/spilleautomat-pearl-lagoon/1996 spilleautomat Pearl Lagoon http://chefexternal.com/casino-molde/1024 casino Molde http://grappignieuwz.com/slot-immortal-romance/4357 slot immortal romance http://bladesparrow.com/gratis-spill-sider/4132 gratis spill sider http://duhocus.com/spilleautomat-mega-spin-break-da-bank/813 spilleautomat Mega Spin Break Da Bank http://babymamabags.com/caribbean-stud-payouts/1821 caribbean stud payouts http://advance-computer-at-purdue-university.com/norgesautomaten-casino-euro-games/1101 norgesautomaten casino euro games http://everydayperfection.com/slot-wild-turkey/1639 slot wild turkey http://aviationtraining.com/online-bingo-se/2341 online bingo se
http://bonbonpiment.net/norsk-casino-2015/4111 norsk casino 2015 http://grappignieuwz.com/sogne-nettcasino/4990 Sogne nettcasino http://chefexternal.com/europeisk-rulett/3685 europeisk rulett http://crashgenerations.com/slot-safari-download/4187 slot safari download http://babymamabags.com/spilleautomat-voila/869 spilleautomat Voila http://chocaraze.org/spilleautomater-octopuss-garden/1375 spilleautomater Octopuss Garden http://chocaraze.org/best-online-slots-nj/1591 best online slots nj http://ajwoythaler.com/online-casino-bonus/4809 online casino bonus http://aileron-sl.net/casino-som-tar-norske-kort/934 casino som tar norske kort
http://ambersdiytips.com/spilleautomater-stavern/2812 spilleautomater Stavern http://bonbonpiment.net/norske-online-spill-for-barn/2375 norske online spill for barn http://1000zq.net/all-slots-mobile-casino-australia/4542 all slots mobile casino australia http://aileron-sl.net/free-spins-casino/4391 free spins casino http://grappignieuwz.com/levanger-nettcasino/1586 Levanger nettcasino http://crashgenerations.com/norskcasinoguide/889 norskcasinoguide http://chocaraze.org/spilleautomater-alesund/4952 spilleautomater Alesund http://ambersdiytips.com/casino-bonus-without-deposit/1852 casino bonus without deposit http://bonbonpiment.net/slot-machine-great-blue/1279 slot machine great blue
http://embersouk.com/super-slots-llc/1137 super slots llc http://mp3music4l.com/spilleautomat-flaming-sevens/2298 spilleautomat Flaming Sevens http://crashgenerations.com/spilleautomater-monster-smash/2564 spilleautomater Monster Smash http://ambitiousdinosaur.com/slot-evolution-las-palmas/1923 slot evolution las palmas http://ajwoythaler.com/spilleautomat-special-guest-slot/1113 spilleautomat Special Guest Slot http://chefexternal.com/william-hill-casino/4532 william hill casino http://duhocus.com/odds-fotballklubb/977 odds fotballklubb http://glaciermotorparts.com/slot-casinos-near-me/3993 slot casinos near me http://ambitiousdinosaur.com/tomb-raider-slot-review/1379 tomb raider slot review

vogueWahmoham جمعه 15 دی‌ماه سال 1396 ساعت 16:40 http://portableslots.co

<a href="http://nothernspinz.co">norske casino bonus</a>, http://nothernspinz.co - norske casino, http://nothernspinz.co - norsk online

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:13 http://webbyslotbox.co

<a href="http://maxrollspins.co">norske casino sider</a>, [url=http://maxrollspins.co]norsk kasino[/url], http://maxrollspins.co - norsk tipping casino

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:51 http://rocketgamez.co

<a href="http://turbospinz.co">norsk nett casino</a>, [url=http://turbospinz.co]norske casino[/url], http://turbospinz.co - norges spilleautomater

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:11 http://turbospinz.co

<a href="http://webbyspinz.co">norsk nett casino</a>, [url=http://webbyspinz.co]casino bonus norge[/url], http://webbyspinz.co - kasino pa nett

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:31 http://slotbox24.co

<a href="http://maxshotslots.co">norsk casino bonus</a>, [url=http://maxshotslots.co]kasino pa nett[/url], http://maxshotslots.co - norsk casino portal

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 13:07 http://webbyslotbox.co

<a href="http://turbogames.co">norsk tipping casino</a>, [url=http://turbogames.co]casino pa norsk[/url], http://turbogames.co - norske casinosider

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 13:44 http://portablespins.co

<a href="http://maxbetspinz.co">norges beste casino</a>, [url=http://maxbetspinz.co]casino i norge[/url], http://maxbetspinz.co - norsk casino bonus

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 14:03 http://webbyslots.co

<a href="http://rocketspinz.co">norske casinoer</a>, [url=http://rocketspinz.co]casino i norge[/url], http://rocketspinz.co - casino bonus norge

vogueWahmoham شنبه 16 دی‌ماه سال 1396 ساعت 14:22 http://rocketslotsnow.co

<a href="http://greenbets.co">norske spill casino</a>, [url=http://greenbets.co]norske casino pa nett[/url], http://greenbets.co - norsk casino bonus

TimothySa سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 11:35 http://hellowh985mm.com

WONDERFUL Post.thanks for share..extra wait .. … http://hellowh985mm.com

TimothySa سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 14:52 http://hellowh985mm.com

After I originally commented I clicked the -Notify me when new comments are added- checkbox and now every time a remark is added I get 4 emails with the identical comment. Is there any approach you'll be able to remove me from that service? Thanks! http://hellowh985mm.com

حسن عابدین پور سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 06:21

سلام برادر
عالی بود
بنده برای فهم بهتر آیات قرآن یک شرط اساسی دارم و آن اینکه قبل از خواندن آیات به خودم میگویم خداوند چه هدایتی برای من در این آیات در نظر گرفته است؟
واقعیت این است که صهیونیزم در طول تاریخ نگذاشته بسیاری از مفاهیم آیات کلیدی مخصوصا آیاتی که جنبه اجتماعی و‌ حکومتی دارد را بفهمیم
در قضیه سوره ص آیات ۳۱به بعد که مربوط به حضرت سلیمان است هم همینطور است
باید از خود پرسید اصلا موضوع مطرح شده چه دردی از دردهای فردی یا اجتماعی ما را حل میکند؟
با این دید قطعا به جواب سوال خواهیم رسید
بنده حفیر به این جواب رسیده ام
اگر دوست داشتید در وات ساب پیام دهید تا فایلی را برایتان بفرستم
شما قلم خوبی دارید اگر مطالب مرا پسندیدید لطفا نوشته و نشر دهید
بنام خودتان هم باشد اشکالی نداشته و من راضی ام
۰۹۱۷۱۱۲۰۹۸۹

حسن رهبری دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1402 ساعت 22:42

سلام علیکم. درود بر این قلمی که در فضیلت امیر مؤمنان علی ع و دفع منقصتی از ساحت ایشان نگاشته شده است.
این روایات از منظر اهل رجال و علم حدیث شناسی کاملا مردود است و خاستگاه اصلی آن هم ابوهریره و مخالفان امامت هستند که علما و محدثان اخباری روش و اخباری منش ما بدون در نظر گرفتن اینکه با پذیرش چنین روایات مضطربی -نعوذ بالله- ارتکاب به گناه کبیره ترک نماز به علی ع نسبت می دهند، به برخی کتب حدیثی وارد کرده و عصمت امامت را لکه دار کرده اند.
منتقدان محترم قلم جناب عالی إن شاء الله با امعان نظر، پی به خسارت این حدیث به ساحت امامت و عصمت خواهند برد.
معصومان ع فرموده اند: احادیث ما را به قرآن عرضه کنید اگر موافق آن نیافتید به دیوارش بکوبید و بدانید که از ما نیست.
جزاک الله خیر الجزاء إن شاء الله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد