ثوبی حجر

بسم الله الرحمن الرحیم


چند وقت پیش کتابی به دستم رسید با عنوان حق با کیست نوشته استاد ابوالفضل بهرام پور که حاوی مناظرات شیعه و فرقه های چهارگانه اهل سنت و وهابیت بود.

استاد بهرام پور در این کتاب برتری منطق شیعه را در مورد تمامی شبهاتی که وهابیت علیه شیعه مطرح می کند به خوبی نشان می دهد و مخصوصا آنجا که از صحاح سته اهل سنت ( که صحت آنها را برابر قرآن می دانند و هیچ نقدی را برآنها جائز نمی دانند) مطالبی را می آورد که از شدت بی مایگی، خود اهل سنت و حتی برخی از وهابی ها هم با تمام تعصبی که به صحت این کتابها دارند از شنیدنش احساس انزجار و شرمندگی می کنند. 

یکی از این مطالب ماجرای ثوبی حجر است که به روایت ابوهریره در کتب اهل سنت رواج یافته و توهینی بزرگ به پیامبر عظیم الشان اولوالعزم حضرت موسی (علیه و علی نبینا السلام) محسوب می شود. 

*

از آنجایی که می دانستم اسرائیلیاتی از این دست در کتب اهل سنت به وفور یافت می شوند حساسیت چندانی به خرج ندادم و از منطق برتر شیعه در نشان دادن انحرافات روایی اهل سنت لذت بردم.

تا آنکه چند روز پیش هنگام قرائت قرآن به آیه شریفه 69 سوره احزاب رسیدم:


یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَکَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِیهًا

اى کسانى که ایمان آورده‏اید مانند کسانى مباشید که موسى را [با اتهام خود] آزار دادند و خدا او را از آنچه گفتند مبرا ساخت و نزد خدا آبرومند بود.


وقتی به تفاسیر مطرح شیعه مراجعه کردم با کمال تعجب و علی رغم انتظارم در اکثر قاطع این تفاسیر ماجرای ثوبی حجر را به عنوان شان نزول یا یکی از شئون نزول این آیه شریفه مشاهده کردم. یعنی نفوذ ماجرای موهن به ساحت پیامبر اولوالعزم به مهمترین تفاسیر شیعه .


ماجرای ثوبی حجر چیست؟

( با عرض پوزش از ساحت شریف پیامبر بزرگوار اولوالعزم حضرت موسی علیه السلام )

-از ابی هریره روایت شده که رسول خدا(ص)فرمود:

 عادت‌ بنی‌اسرائیل‌ آن‌ بوده‌ است‌ که‌ در وقت‌ غسل‌ کردن‌، عریان‌ غسل‌ می‌کرده‌اند، و برخی‌ به‌ عورت‌ برخی‌ نظر می‌کرده‌اند. امَّا موسی‌ علیه السلام به‌ تنهائی‌ غسل‌ می‌نمود.

بنی‌اسرائیل‌ با خود گفتند: قسم‌ به‌ خدا که‌ علت‌ غسل‌ نکردن‌ موسی‌ با ما آن‌ است‌ که‌ او دارای‌ فَتْق‌ بیضه‌ و یا برص و پیسی می‌باشد.

ابوهریره‌ گفت‌: یک‌ بار که‌ موسی‌ رفت‌ تا غسل‌ کند لباسهایش‌ را بر روی‌ سنگی‌ نهاد. سنگ‌ لباسهای‌ وی‌ را برداشت‌ و رو به‌ فرار نهاد. موسی‌ هم‌ با سرعت‌ در پی‌ سنگ‌ می‌دوید و می‌گفت‌؛ ثَوْبِی‌ حَجَرُ! ثَوْبِی‌ حَجَرُ! «ای‌ سنگ‌ لباسم‌ را بده‌! ای‌ سنگ‌ لباسم‌ را بده‌!»

در این‌ حال‌ دویدن‌ موسی‌، بنی‌اسرائیل‌ نگاه‌ به‌ عورت‌ موسی‌ کردند و با خود گفتند: قسم‌ به‌ خدا که‌ در موسی‌ عیبی‌ وجود ندارد. در این‌ حال‌ سنگ‌ ایستاد تا اینکه‌ موسی‌ آن‌ را دید و لباسهایش‌ را گرفت‌ و شروع‌ کرد سنگ‌ را زدن‌. قسم‌ به‌ خدا که‌ اثر شش‌ یا هفت‌ ضربۀ موسی‌ بر روی‌ سنگ‌ باقی‌ بماند ،و این است معنای گفتار خدای تعالی:

یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین آذوا موسی...


استدلالاتی در رد این ماجرا:

1- آیا با حکمت خداوند متعال سازگار است که برای اینکه اتهام زشت و جاهلانه مردم را برطرف کند پیامبر با حیا و بزرگوار خود را میان قومش لخت و برهنه و مکشوف العوره کند؟ آیا حیای حضرت موسی امری ناپسند بود و خداوند می خواست او نیز مانند بی حیایان عورت خود را به نمایش مردم بگذارد؟  آیا این کار کاستن از شان و مقام حضرت موسی نیست؟ 


2- اصولا اگر واقعا بنی اسرائیل به صورت لخت غسل می کردند و به عورت همدیگر نظر می کردند باید حضرت موسی پیام خداوند را مبنی بر حرمت این کار و رعایت حیا به مردم می رساند نه اینکه خود نیز با ترفند خدا لخت مادرزاد می شد و میان مردم می رفت تا عورت او را مشاهده کنند.


3- اگر واقعا به فرض محال سنگ از طرف خدا مامور شده و برای رفع اتهام حضرت موسی ع لباس های او را با خود برده است غضب بر سنگ و تازیانه زدن آن از سوی حضرت موسی کار درستی است؟ آیا انسان مامور پروردگارش را که به نیت کمک به او و رفع اتهام از او اقدام کرده است تنبیه می کند؟ ( البته از اهل سنت که معتقدند حضرت موسی ع عزرائیل را که به فرمان خدا برای قبض روح حضرت موسی آمده بود چنان می زند که چشمانش پر از خون می شود و برای شکایت به محضر خدا بر می گردد ، باور کردن این افسانه چندان عجیب نیست . مساله اینجاست که چرا مفسران بزرگ شیعه به دام این روایت جعلی افتاده اند؟ )


4- هر انسان معمولی در موقعیتی قرا بگیرد که لباسهایش را مثلا سنگ یا باد یا دزد یا حیوانی ببرد چه کار می کند؟ آیا جز این است که با رعایت پوشش مثلا آنقدر در آب می ماند یا با چیزی مانند برگ و ... بدنش را می پوشاند تا لباسی به او برسانند ؟ آیا نعوذ بالله حضرت موسی به اندازه یک انسان معمولی هم نمی فهمید که باید صبر کند و لخت مادرزاد به دنبال لباسش به میان جمعیت وارد نشود؟ آیا این افسانه توهین به شعور پیامبر اولوالعزم خدا نیست؟


5- اصولا فرار سنگ از معجزاتی است که جز در مقام تحدی و مغالبه خصم واقع نمی شود همانند معجزه حرکت درخت که پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه و آله برای مشرکان اقامه کرد. و هرگز مقام و موقعیت حضرت موسی ع در حال غسل کردن موقعیت تحدی و تعجیز نبوده است. مخصوصا معجزه ای که همراه باشد با رسوایی و آبروریزی پیامبر بزرگوار اولوالعزم و آشکار شدن عورتش برای عموم مردم به طوری که هرکس او را در این وضع ببیند استخفاف و تحقیر و تمسخر کند.


6- اصولا اتهام ایشان در داشتن  ایرادی مانند فتق یا پیسی و امثال آن امری چندان حیاتی نیست که برای رفع آن جهت شخصی در مقام شریف و عظیم پیامبری،  هتک حرمت و کشف عورت و آبروریزی لازم باشد و از مهماتی نیست که جهت آن معجزه یا وحیی لازم باشد چون در فرض وقوع اولا جزو اسرار خصوصی فرد محسوب می شود و لزومی ندارد دیگران بدانند ثانیا درصورت لزوم اطلاع مردم ، آنها می توانستند توسط همسران آن حضرت به سلامت ایشان پی ببرند. و حتی اگر حضرت مبتلا به مرضی مانند فتق بودند چه باکی برای ایشان وجود داشت ؟ پیامبران دیگر نیز مانند شعیب و ایوب و ... علیهم السلام و حتی خیرالرسل پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله نیز مریض می شدند و گاهی بر اثر بیماری درگذشته اند.


7- از نظر سندی روایت مذکور جز از طریق ابوهریره که مشهورترین جاعل حدیث بوده است از هیچکس نقل نشده است.


شان نزول واقعی آیه را مفسرین یکی از این دو روایت می دانند:

1- حضرت موسی ع به همراه برادرش هارون ع به کوهی می روند و حضرت هارون در آن کوه فوت می کنند بنی اسرائیل حضرت موسی ع را به کشتن برادرش متهم می کنند که خداوند با زنده کردن موقتی هارون و شهادت او این اتهام را از او پاک می کند.

2- قارون برای فرار از زکات می خواهد چهره حضرت موسی را بدنام کند به همین منظور به زنی بدکاره پول می دهد تا در وسط سخنرانی حضرت موسی ع برخیزد و اتهام زنا به ایشان بدهد ولی زن تحت تاثیر معصومیت حضرت و سخنان ایشان قرار گرفته و برمی خیزد و از توطئه قارون خبر می دهد.


تفاسیری که در دام این افسانه افتاده اند:

1- تفسیر اثنی عشر : در ذیل یکی از چهار احتمال شان نزول - با شاره به برص بجای فتق


2- تفسیر احسن الحدیث : ذیل یکی از چند شان نزول - به نقل از تفسیر برهان با نسبت دادن حدیثی به امام صادق علیه السلام که بنی اسرائیل می گفتند موسی مرد نیست. بدون ذکر حکایت کامل


3- تفسیر المیزان :( با تمام ارادتی که به علامه طباطبایی دارم)  این تفسیر از اینکه خداوند مصداق آزار حضرت موسی را بیان نکرده احتمال داده که تنها  شان نزول این آیه آن بود که بنی اسرائیل تهمت می زدندکه موسی آنچه را مردان دارند ندارد و خدا هم موسی را از این تهمت تبرئه کرد. ( منظور اینکه احتمالا به خاطر شرم آور بودن این قضیه خداوند حیا کرده و نوع آزار بنی اسرائیل و نحوه رفع اتهام از حضرت موسی ع را در آیه شریفه ذکر نکرده است !)


4- تفسیر روان جاوید : در این تفسیر می خوانیم خداوند خطاب به اهل ایمان می فرماید شما مانند بنی اسرائیل نباشید که به انواع مختلف حضرت موسی را می آزردند و نسبتهای ناروا می دادند از قبیل نداشتن آلت رجولیت و عنین ( عقیم ) بودن و ابتلا به امراض جسمی داشتن چون در انظار مردم غسل نمی نمود.و خداوند با ظاهر کردن بدن آن حضرت برای مردم او را از آن عیوب زشت منزه و مبری نمود.


5- تفسیر لاهیجی :این تفسیر  به نقل از علی ابن ابراهیم به روایت از امام صادق ع نقل کرده که بنی اسرائیل برای اذیت حضرت موسی ع می گفتند که او آلت مردی ندارد و چون موسی در اماکن خلوت و دور از چشم مردم غسل می کرد عیبی مانند برص نیز به اتهام قبلی او افزودند تا اینکه روزی در حین غسل سنگ لباسهای حضرت را با خود برد و ... بقیه مطابق روایت ابوهریره . ضمنا همین تفسیر این ماجرا را به نقل از امالی صدوق نیز از امام صادق ع روایت کرده است.

نکته قابل تامل و تاسف در این تفسیر اینکه معتقد است تنزیل و تاویل این آیه طبق روایات اهل بیت به نقل از کتاب کافی اینگونه بوده است : ما کان لکم ان توذوا رسول الله فی علی و الائمه کالذین آذوا موسی فبراه الله ( اعتقاد به تحریف قرآن) 

توضیح : یکی از مهمترین منابع تفسیر لاهیجی ، تفسیر قمی منسوب به علی ابن ابراهیم است که دارای روایات ضعیف و اسرائیلیات و ...  نیز می باشد ولی با این حال مورد استناد و اعتماد بسیاری از مفسران شیعی قرار گرفته است درصورت تمایل می توانید مقاله ای با عنوان تفسیر قمی در ترازوی نقد را از اینجا دانلود کنید .( لینک دانلود)


6- تفسیرنمونه : ذیل یکی از چند شان نزول آیه شریفه می نویسد : جمعی از جهال بنی اسرائیل او را متهم به داشتن پاره ای از عیوب جسمانی مانند برص و ... می کردند زیرا او در هنگام غسل در برابر دیگران برهنه نمی شد ... بقیه مطابق روایت ابوهریره 


7- تفسیر نور :این تفسیر  نقص جسمی را به عنوان یک احتمال مطرح می کند ولی بیان می کند که شناخت موضوع تهمت در فهم آیه نقشی ندارد.


در بین 9 تفسیر مورد بررسی فقط تفاسیر جامع و هدایت کوچکترین اشاره ای به این روایت ساختگی یا مسائلی مانند نقص جسمی و جنسی و پوستی نکرده اند.

نظرات 6 + ارسال نظر
امیرعلی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:10 http://catia-education.rozblog.com/

سلام
امیدوارم که حالتون خوب واوقات به کامتون باشه
خسته نباشید و خداقوت
وبلاگ جالب و پرمحتوایی دارید
و باید بگم که بی نظیر و معرکس
خواستم بهتون بگم اگه موافق به تبادل لینک باشید من خوشحال میشم وب قشنگ شمارولینک کنم وباعث افتخارم میشه
پس یه سر به وب سایت من بزنید اگه موافق بودید منو با نام آموزش نرم افزار CATIA لینک کنید و بعد بگید که شما رو با چه اسمی لینک کنم
منتظر شما هستم
موفق باشید
یاعلی

میثم شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:19 http://pajayepa.mihanblog.com/

شب‏های قدر، اوج پر گشودن در فضای نیایش و بندگی، و نهایت شکوفایی رحمت الهی بر بندگان است. شب قدر، ساعت پذیرایی از مهمانانِ بزم حضور است. در شب قدر، رو به آینه محاسبه می‏نشینیم و چهره جان را بی‏ غبار می‏ بینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شست‏ و شوی می‏دهیم. شب قدر، شب گشودنِ سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن در آستان آفریدگار بخشاینده است. شب قدر، شب احیای خویش، با دم مسیحایی دعاست؛ شبی است که باید قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم بزنی و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی....
خداوندا تمام خیرات و برکاتی را که در شب قدر برای بندگان خوبت مقدر می‌کنی، از فضل و کرمت همه‌ی آن خیرات را برای همه ما مقدر بفرما. تمام ما را ببخش و بیامرز...
التماس دعا....

سید محمد علویان سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:36

بسم الله
سلام علیکم
امر بر شما مشتبه شده این متن این کتب است نگاه کنید:
[سوره الأحزاب (33): آیه 69]
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسى‏ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً (69)
بعد از آن جماعتى را که مظهر ایمان و در خفیه انواع مکر را مى‏کردند تا اذیتى بر حضرت پیغمبر وارد سازند خطاب فرماید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اى کسانى که ایمان آوردید به خدا و رسول و معتقدات حقه ایمانیه، لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ: نبوده باشید مانند کسانى که، آذَوْا مُوسى‏: اذیت نمودند و رنجانیدند حضرت موسى علیه السّلام را، یعنى حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله را که پیغمبر من است نرنجانید و اذیت مکنید، چنانچه تفسیر اثنا عشری، ج‏10، ص: 496
بنى اسرائیل حضرت موسى را اذیت نمودند. فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا: پس پاک گردانید او را خداى تعالى از آنچه گفتند.
بیان: در اذیت حضرت موسى علیه السّلام اقوالى است: 1- حضرت موسى و هارون علیهما السّلام به کوهى بالا رفتند، هارون وفات نمود، قوم گفتند به حضرت موسى که: تو او را کشتى. حق تعالى او را زنده فرمود تا به برائت ذمه برادر اقرار کرد و گفت: برادر مرا نکشته، من به موت خود فوت شدم، و در جائى ملائکه او را دفن نمودند که کسى مطلع نشد. 2- حضرت موسى علیه السّلام با حیا بود و تنها غسل مى‏نمود، پس قوم گفتند مخفى نمى‏شود از ما مگر به جهت معیوب بودن بدنش به برص. 3- قارون زنى را اجیر نمود که نسبت قذف به آن حضرت دهد. خداى تعالى او را برى ساخت از آن. 4- نسبت جنون و سحر و کذب به او دادند ...
وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً: و بود حضرت موسى نزد خداى تعالى با جاه و قرب، یا مستجاب الدعوه که هر چه از خدا مى‏خواست اجابت مى‏شد. نزول آیه در قضیه زید و زینب است که حضرت را به مقالات خود آزرده کردند.

سید محمد علویان سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:14

بله!
مثل این که حق با شما است!
بنده متعجب و سرگردان در حال نگاه کردن به این احادیث هستم
تازه فکر می کنم به عمق فاجعه پی نبرده اید چرا که فرمودید:
((7- از نظر سندی روایت مذکور جز از طریق ابوهریره که مشهورترین جاعل حدیث بوده است از هیچکس نقل نشده است.))
این روایت شیعی را در تفسیر قمی نظاره کنید:
6 قال و حدثنی أبی عن النضر بن سوید عن صفوان عن أبی بصیر عن أبی عبد الله ع أن بنی إسرائیل کانوا یقولون لیس لموسى ما للرجال و کان موسى إذا أراد الاغتسال یذهب إلى موضع لا یراه فیه أحد من الناس و کان یوما یغتسل على شط نهر و قد وضع ثیابه على صخرة فأمر الله الصخرة فتباعدت عنه حتى نظر بنو إسرائیل إلیه فعلموا أنه لیس کما قالوا فأنزل الله یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا ... إلخ‏
تفسیر القمی، ج‏2، ص: 197

دومین روایت در مجمع البیان است:
و ابن عباس و اختاره الجبائی (و ثانیها) أن موسى کان حییا ستیرا یغتسل وحده فقالوا ما یستتر منا إلا لعیب بجلده إما برص و إما أدرة فذهب مرة یغتسل فوضع ثوبه على حجر فمر الحجر بثوبه فطلبه موسى فرآه بنو إسرائیل عریانا کأحسن الرجال خلقا فبرأه الله مما قالوا رواه أبو هریرة مرفوعا و قال قوم إن ذلک لا یجوز لأن فیه إشهار النبی و إبداء سوأته على رءوس الأشهاد و ذلک ینفر عنه‏
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏8، ص: 583

که البته مرفوع است و از اباهریره و خود مرحوم طبرسی هم روایت را طعن زده

ولی واقعا جا خوردم وقتی این روایت از امام صادق را دیدم الله اکبر دیدید که چقدر مطمئن در ابتدا گفتم امر بر شما مشتبه شده!
الله اکبر این چند سطری را که خواندم را کنار حملات مرحوم سلطان الواعظین در شب های پیشاور می گذارم که اهل مجلس را با این حدیث آب کرد ...
اگر می دانستند که همچین روایتی در کتب خودمان هم هست...

و عجیب تر تکرار این مطلب را در تفاسیر خودمان بدون هیچ نقدی
الله اکبر

البته حدیثی که در کتب ما آمده خیلی کم مشکل تر از حدیث صحیح بخاری و دیگر کتب اهل سنت است ولی همین هم...

در هر حال اگر صلاح می دانید نظر بنده را پاک کنید مایل نیستم سخن من آلت دست دشمنان تشیع باشد
با تشکر پیشاپیش از شما

سلام
ممنون از توجه شما اولا بنده شیعه 12 امامی هستم و اعتقاد قلبی راسخ به مذهب پاک و برحقم دارم و طبیعتا وقتی لکه ای در میان این همه پاکی می بینم نمی توانم از کنارش آسان بگذرم
ثانیا اگر قرار باشد نظر شما را بخاطر اینکه آلت دست دشمنان تشیع نشود پاک کنم باید اول پستم را در وبلاگ پاک کنم اما این کار را نمی کنم چون همین مطلب به قول شما مشکل دار تر از ما در کتابهای خود آنها ( اهل کتاب و اهل سنت ) آمده است و بنابراین نمی توانند با تکیه به آن نقدی بر شیعه وارد کنند ثالثا ما مثل اهل سنت نیستیم که اسم کتابهای خود را گذاشته اند صحیح و آنها را مانند قرآن بی عیب و خالی از هرگونه خطا و جعل می دانند توصیه ائمه اطهار هم این بوده است که هرجا حدیثی از ما دیدید آن را به قرآن عرضه کنید اگر با قرآن سازگار نباشد به سینه دیوار بکوبید ( دور بیاندازید)
موفق و موید باشید

شاید شب چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:47 http://shayadshab.blogfa.com

وطن فروش و تن فروش...........

باز دل دیوانه و عقل عاشقم شروع ب نوشتن کردن

دستم به دستور دل شمارو دعوت میکند برا خواندن وانتخاب کردن

منتظرتونم

راستی...........سلام

شاید...........

شما هم می توانید خادم سایبری شوید پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:02 http://javanenghelabi.ir

ماجــرای من و امام رضا علیه الــسلام | فراخوان سایــبری محبیــن و شیعیــان امـام هشتم
بسم رب علی ابن موسی الرضا علیه السلام
دوست عزیز
سلام
با آغاز دهه کرامت و میلاد حضرت فاطمه معصــومه سلام الله علیهما و در آستانه میلاد با سعادت حـضرت امام رضاعلیه السلام وبگاه جوان انقلابی به کمک و همراهی سایـت ها و وبلاگ های عاشــق و محـب حضـرت رضـا علیه السلام موج سایبری خاطرات من و امام رضا را برگزار می کند که امیدواریم همچون موج فـراخوان قبلی که در جــوان انـقلابی منتشـر کــردیم (ماجری چادری شدنم ؛ ماجری چادری نشدنم) و همچنان هم ادامـه دارد، مورد استقبال شما عزیــزان واقـع شود. (ان شــاءلله)
من ، بانو شریفی معاونت سایت و مسئول تبلیغات وبگاه جوان انقلابی از طرف مدیر و دیگر همکاران این وبگاه شما را برای شرکت در این طرح ، بصـورت ویژه و گزینشی دعوت می کنــم. از شما خواهش میکنم به دور از خط و جهــت گیری و مسـائل سیاسی و دنیـوی ، فقط و فقط به عشق مولایمان امام رضا علیه السلام حتما به سایت ما بـیاید و خاطره یا خاطرات خود یا خانواده و دوستان تان را برایمان ارسال کنید.
راستی دوست گرامی اگر شما هم تمایل داشتید که مثل دیگر وبلاگ های ارزشمند و عاشق امام رئـوف، امام رضــــا علیه الســلام، کمک ویژه ای در این طرح داشته باشید، حتما به ما خبر بدید.
من شخصا منتظـر حضــور پر مِهرتان هستــم.

بانو شریفی | معاونت سایت و مسئول تبلیغات و اطلاع رسانی جوان انقلابی

http://javanenghelabi.ir
info@javanenghelabi.ir
S M S : 3000 28 28 38

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد